باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

مصاحبه با پل سی برایت نویسنده کتاب همراهی با بیگانه ها

« همراهی با بیگانه ها »

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 seabright.jpg

                                       

 

پرسش: ما امروزه بر این باور هستیم که جامعه ی بشری ما نتیجه ی میلیون ها سال تکامل است. اما آن گونه که شما در کتاب خود می گوئید، تمامی جهان اجتماعی و اقتصادی ما از آزمایشی سربرمی آورد که فقط از ده هزار سال پیش به این سو به جریان افتاده، یعنی به تعبیر خود شما « تجربه ای از زندگی در همراهی با بیگانه ها ». ممکن است منظور خود را در این مورد دقیق تر بیان بفرمائید؟

 

پاسخ: انسان در بیشتر دوران تحول مادی و ذهنی خود در جوامعی تکامل یافته که مردمانش از دسته های کوچک شکارچی ـ جمع آوری کننده ی خوراک تشکیل می شدند، یعنی گروه هایی که هر کدامشان از اعضای یک خانواده به حساب می آمدند و خویشاوندان نزدیک هم بودند. این همان چیزی است که با تکامل خصوصیات روحی انسان نیز مطابقت دارد. در چنین جوامعی بیگانه ها (به ویژه بیگانه هایی با جنسیت مذکر) خطرناک بودند و غیر قابل اطمینان. اما اکنون ما به بیگانه ها در هر چیزی که بتوان فکرش را کرد وابسته هستیم ـ غذای ما، لباس هایمان، و حتی ایمنی و حفاظت خود. هر روز صبح که پایمان را از منزل بیرون    می گذاریم، به محیطی وارد می شویم که تصورش برای اجداد ما در20 هزار سال پیش غیر ممکن بود. قطعاً بدون یک انقلاب واقعی چنین چیزی مقدور نمی شد.

 

پرسش: چه چیزی ما را به عنوان یک گونه ی جانوری قادر ساخت که این جهش استثنایی را پشت سر گذاریم؟ چه چیزی باعث شد که ما از تمامی موجودات دیگر عالم متفاوت باشیم؟ و آیا ما واقعاً از آنها متفاوت هستیم؟

 

پاسخ: بله هستیم. ما در مقایسه با سایر گونه ها در شیوه هایی انتزاعی تر می اندیشیم و از نمادهای بیشتری در افکار خود استفاده می کنیم. علاوه بر آن در ما غرایز بسیار نیرومندی برای تعاون و همکاری و رابطه ی متقابل با دیگران متحول شده است. ما توانایی خود در شیوه ی اندیشیدن و استدلال منطقی کردن را برای تاسیس نهادهایی مورد استفاده قرار داده ایم که برایمان امکان پذیر می سازد که با بیگانه ها مانند دوستان افتخاری خود رفتار کنیم. البته آنها دقیقاً مانند دوستان واقعی ما نیستند. به همین خاطر است که چرا این دستاوردها هم بسیار چشمگیر است و هم تا اندازه ای شکننده.  

 

پرسش: کتاب شما همانقدر به آدام اسمیت نزدیک است که به زیست شناسی تکاملی. تا چه حد جهان ما نتیجه ی قابل پیش بینی از ژنهای ما است و تا چه حد محصولی از دست نامرئی بازار است؟ آیا این دو نیز به ما یک مسیر واحد را نشان می دهند؟

 

پاسخ: آن دو مکمل یکدیگر هستند و نه جایگزین هم. ژنهای ما با محیط زیست ما در کنش متقابل قرار دارند، البته به انضمام محیطی که توسط آن دست نامریی که نام بردید ایجاد شده. اگر میراث ژنتیکی ما به گونه ای دیگر بود نمی توانسیتم این محیط فعلی را بسازیم. اما محیطی که در آن زندگی می کنیم بسیار فراتر از جوامع شکارچی ـ جمع آوری کننده ی خوراک تکامل یافته، یعنی همان جوامعی که در آن ها ژنهای ما به شکوفایی رسیده است. برای توضیح بیشتر در نظر بگیرید که ما انسان ها با وجودیکه بر روی خشکی تکامل یافته ایم اما می توانیم تمامی عرض دریا را تا به آخر شنا کنیم.

 

پرسش: شما می نویسید که در همین لحظه، شخصی که من هرگز با او ملاقاتی نداشته ام برای منافع من تمامی تلاش خود را به کار می گیرد، مثلاً یک کشاورز هندی یا یک کارگر برزیلی در مزارع قهوه، و در عین حال ممکن است شخص دیگری هم در همین لحظه در حال برنامه ریزی برای به قتل رساندن من باشد. اگر چنین نیروهای ناهمگونی در کاراند، شبکه ی همکاری و تعاونی که ما در این مدت کوتاه ده هزار سال ساخته ایم تا چه حد شکننده است؟

 

پاسخ: در واقع در بعضی لحظه ها بسیار شکننده است. یک مثال خوب برای آن هنگامی است که فریبکاران غریزه ی ما در ایجاد رابطه ی متقابل را مورد سوء استفاده ی خود قرار داده و ما را وا می دارند که وارد دارودسته ی آنها شویم تا به جان گروه مقابل بیفتیم. در واقع جنگ همان غرایز و توانایی ها را مورد استفاده قرار می دهد که در هنگام صلح به کار می آیند ـ انسان ها در مقایسه با سایر گونه های جانوری در جنگ های خود همکاری بسیار بیشتر و کارآمدتری با یکدیگر دارند. همچنین هنگامی که تروریست ها به مکان های تجمع انسان ها حمله ور می شوند ـ قطارها، فرودگاه ها یا فروشگاه های بزرگ ـ آن همکاری و تعاون بسیار شکننده تر می شود. این قبیل حوادث ما را نسبت به بیگانه ها دوباره دچار وحشت بسیار     می کند، در واقع در شیوه هایی که اجداد ما اگر زنده بودند به خوبی با آنها آشنایی داشتند. 

 

پرسش: شما می نویسید که از طریق ایجاد نهادها و قواعد اقتصادی است که ما همکاری با یکدیگر و اعتماد متقابل را آموخته ایم، ابتدا به عنوان فرد و سپس به عنوان دولت ـ ملت. به عقیده ی شما این نهادها در آینده چه تحولات دیگری را از سر خواهند گذراند؟ مورد دیگر آن که، آیا فکر می کنید ما با مخاطره ی واقعی از دست دادن آنها روبرو هستیم، مثلاً تحت تاثیرات منفی و مخرب یک ابرقدرت تنها، و شیوع تروریسم بین المللی؟ 

 

پاسخ: این نهادها با بعضی چالش های جدی و هولناک روبرو هستند. افزایش جمعیت و رشد اقتصادی بر محیط زیست ما به مراتب فشار بیشتری از آنچه تا اینجا در حل آن کوشا بوده ایم وارد می سازد. شیوع تلویزیون و اینترنت مردم فقیر، بی کار و محروم جهان را قادر ساخته که محرومیت و فقر خود را با دقت و علاقمندی بیشتری ملاحظه و احساس کنند. و گسترش انواع سلاح های مرگبار در سراسر جهان تاثیرات مخرب خودش را داشته ـ غرایز خشونت طلب ما اکنون دارای وسایل بیانی به مراتب موثرتری نسبت به گذشته هستند. به دشواری می توان پی برد که چگونه نهادهای ما واکنش نشان خواهند داد ـ لیکن واکنش به خشونت گروه های تروریستی به توسط خشونت دولت ـ ملت های تشکل یافته یقیناً همان مناسب ترین پاسخ نیست. ما نیازمند آموزش درس هایی از آن شبکه های اطمینان و اعتمادی هستیم که در گذشته به آن خوبی از عهده ایجاد کردن آنها برآمده بودیم. و باید امیدوار باشیم که آنها در آینده ی نامعلوم همچنان به ما یاری خواهند رساند. هیچ تضمینی در این باره وجود ندارد: شاخه های دیگری از خانواده ی شمپانزه ها در گذشته منقرض شده اند و ما شاید شاخه ی دیگری باشیم که به دنبال آنها رو به سوی نابودی می رویم.

 

پرسش: کتاب شما ما را در یک سفر سیاحتی از میان تاریخ بشر طی ده هزار سال گذشته عبور می دهد، و تقریباً هر رشته ی علمی، از انسان شناسی و باستان شناسی گرفته تا جانورشناسی را شامل می شود. تا قبل از این هیچ کس تلاشی برای بررسی کردن « علم اقتصاد » در چنین شیوه ی برجسته و منحصری به خرج نداده بود. انگیزه ی شما از آن چه بود و چه کسی بیش از بقیه برای این شیوه ی اندیشیدن الهام بخش شما بوده است؟

 

پاسخ: سازمان های بدون طرح و نقشه ی قبلی نکته های بسیار حیرت انگیزی هستند. با وجود تمامی       بی نظمی ها، این که اصلاً چنین چیزی وجود دارد خودش مطلب بسیار استثنایی است. داروین همین بینش رادر باره ی جهان طبیعت داشت. و محققین جدید تر مانند ریچارد داوکینز به ما آموختند که جهان طبیعی در اطراف خود را با نگاهی نو بنگریم و ببینیم که چقدر عجیب و استثنایی است. آدام اسمیت بینش مشابهی در باره ی جهان اجتماعی داشت. این همان بصیرتی است که بسیاری از کودکان هم دارند، و غالباً آموزش و تحصیل بیش از حد خشک و انعطاف ناپذیر آنها را از ذهنشان بیرون می اندازد. پاسخ دادن به پرسش کودکان در این باره که چرا جامعه ی بشری همینی است که هست بهترین شیوه برای پی بردن به این حقیقت است که جامعه ی بشری واقعاً یک پدیده ی اسرارآمیز است. 

 

پرسش: رابرت پوتنام بر گرایش در جامعه ی آمریکایی به سوی آنچه او آن را « تنها بازی کردن » می خواند تاکید می کند ـ منظور او این روند جدیدی است که آمریکایی ها خودشان را از همشهری های شان کنار   می کشند. آیا با توجه به انقلاب اجتماعی که از آن صحبت کردید این قدمی به عقب محسوب نمی شود؟ اگر این گونه است نباید دولت ـ چه دولت محلی و چه ملی ـ در بازگرداندن ما به دور یکدیگر نقشی به عهده بگیرد؟ و تازه چگونه؟

 

پاسخ: من مانند پوتنام در مورد جامعه پذیری انسان آنقدر ها هم بدبین نیستم. شاید ما عضو همان باشگاه هایی نباشیم که والدین ما بودند، اما ما مصرانه اجتماعی هستیم، چه در مورد دسته های خیابانی باشد و چه چت روم ها. آنچه مرا نگران می کند « تنها بازی کردن » نیست، بلکه « بازی کردن با معاشران خطرناک » است. اعضای القاعده هرگز به تنهایی بازی نمی کنند.

 

پرسش: داستان شما از تکامل جامعه ی بشری چه معناهای ضمنی برای سیاست بین المللی در روزگار خود ما در بر دارد؟

 

پاسخ: همانگونه که اجداد ما اولین بازار ها را به نحوی به وجود آوردند که غریبه ها می توانستند در آنها با یکدیگر ملاقات کرده و به مبادله بپردازند، ما نیز باید مکان های مشابهی برای تماس ملت ها تشکیل دهیم. زیرا تمامی دیپلماسی بین المللی که در بیانیه های بزرگ منشانه طنین انداز می شوند، در واقع همگی در باره ی مصالحه و چانه زنی در روابط تجاری اند، یعنی در باره ی فعالیت های مراکز دادوستد ملت ها. آمریکا و رهبرانش باید متقاعد شوند که بازار ملت ها نیازمند نهادهایی برای تحکیم اطمینان های متقابل بین المللی است، درست به همان شدتی که در بازارهای معمولی در جهان است. این سخن من شاید بینشی به نظر آید که از دوراندیشی اقتصادی بالا اما از الهام بخشی و هیجان اندکی برخوردار است، اما این بهترین مایه ی امیدواری است که داریم.     

 

The Company of Strangers:
A Natural History of Economic Life

A Q&A with author Paul Seabright.

Princeton University Press

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.