باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

دون پوتین

گاری کاسپاروف

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 

برای درک روسیه ی امروز « پدرخوانده » را بخوانید

 

هنگامی که ولادیمیر پوتین در سال 2000 قدرت را در روسیه به دست گرفت، پرسش پرالتهاب روز این بود: « پوتین کیست ؟ ». اکنون این پرسش به این شکل تغییر کرده است: « سرشت روسیه ی تحت حکومت پوتین چیست ؟ ». این رژیم به نحو قابل توجهی در رفتار خود ثابت قدم بوده است، با این وجود رهبران کشورهای دیگر و مطبوعات غربی هنوز هم در خصوص بی توجهی کامل پوتین به عقاید آنها شگفت زده هستند.

بارها این لابه را شنیده ایم که: « آیا پوتین می داند که این رفتار چقدر بد به نظر می رسد؟ ». هنگامی که یک روزنامه نگار برجسته ی دیگر روسی به قتل می رسد، وقتی تاجری که رفتار دوستانه ای با کرملین ندارد به زندان می افتد، هنگامی که یک شرکت خارجی از سرمایه گذاری هایش در روسیه منفصل می گردد، وقتی تظاهرکنندگان آرامی را که خواهان دموکراسی هستند پلیس کتک می زند، وقتی ذخایر نفت و گاز به عنوان اسلحه مورد استفاده قرار می گیرد یا هنگامی که سلاح های روسی و فن آوری موشکی به کشورهای حامی تروریسم فروخته می شود، آنچه باید مورد پرسش قرار گیرد این است که چه نوع حکومتی می تواند چنین رفتاری را ادامه دهد. این رژیم کرملین بر اساس نظام ارزشی عمل می کند که به طور کامل از نظام های ارزشی کشورهای غربی که تلاش های زیادی به خرج می دهند تا دریابند که در پشت دیوارهای سرخ قرون وسطایی چه می گذرد، بسیار متفاوت است.

دولت آقای پوتین در تاریخ یگانه است. نیمی از کرملین گروه سالاری (الیگارشی) است، باندهای شدیداً مرتبط با هم متشکل از حاکمان ثروتمند. بخش دیگر آن نظام فئودالی است که به تیول داران نیم مستقل تقسیم شده است و در آنها پرداخت های رعیت ها جمع آوری می شود، کسانی که هیچ حق و حقوقی ندارند. بر روی تمامی این ها یک پوسته ی دموکراتیک از رنگ و به اندازه ی کافی ضخیم برای وارد شدن به G - 8  و قرار دادن پولهای گروه سالاران در بانک های غربی قرار دارد.

اما اگر شما واقعاً می خواهید رژیم پوتین را عمیقاً درک کنید می توانم به شما منابع مطالعاتی را توصیه کنم. نه کارل مارکس یا آدام اسمیت، نه منتسکیو یا ماکیاولی. و هرچند نویسنده ای که شما در جستجوی آن هستید منشا ایتالیایی دارد، اما از « تعالیم فاشیسم » موسولینی صرف نظر کرده و تمامی دانش سیاسی را کنار بگذارید. به جای آن یکراست به بخش آثار داستانی بروید و هرچه را که ماریو پوزو نوشته پیدا کنید. اگر عجله ی زیادی برای تبدیل شدن به یک کارشناس حکومت روسیه دارید، به بخش دی وی دی مراجعه کنید تا به آثار ماریو پوزو که به فیلم تبدیل شده است دسترسی یابید. فیلم سه قسمتی « پدرخوانده » نقطه ی خوبی برای شروع کار شما است. اما « آخرین دون »، « اومرتا » و « سیسیلی ها » را هم از دست ندهید.    

شبکه ی خیانتها، پنهان کاری و سرنگه داری، مرزهای مبهم میان آنچه تجارت، حکومت و تبهکارانه است ـ همه ی آنها را می توان در کتاب های آقای پوزو پیدا کرد. امروز یک تاریخ نگار به کرملین می نگرد و عناصری از « حکومت گروهی » موسولینی، خونتاهای آمریکای لاتین و ماشین شبه دموکرات PRI  مکزیک را می بیند. یک عاشق پوزو حکومت پوتین را با دقت بیشتری می بیند: سلسله مراتب بسیار جدی، اخاذی، تهدید و ارعاب، مقررات و اصول حفظ سکوت و از همه مهمتر تفویض اختیار برای آن که عایدات همچنان به سوی مقامات سرازیر باشد. به بیان دیگر همان نظام مافیایی.

اگر عضوی از محفل درونی کاری بر علیه رئیس مافیا یا Capo انجام دهد به عنوان غرامت باید زندگی اش را بدهد. همینکه ثروتمندترین فرد روسی یعنی میخائیل خودروکوفسکی تصمیم به یک زندگی شرافتمندانه گرفت و کمپانی یوکوس را به عنوان یک شرکت قانونی به راه انداخت، و چون دیگر نمی خواست به عنوان یک مهره ی ناچیز دیگر در شرکت کا گ ب آقای پوتین فعال باشد، طولی نکشید که خود را در یک زندان در سیبری یافت، شرکت او برچیده و به تاراج رفت و تکه های آن را دستگاه حکومت مافیایی روزنت و گازپروم بلعید.

قضیه ی یوکوس به یک الگو تبدیل گردید. شرکت های خصوصی به درون دستگاه حکومتی بلعیده شدند در حالی که در همان زمان دارایی های شرکت های حکومتی به حساب های بانکی شخصی سرازیر می شدند.

آلکساندر لیتوینکو یک مامور کا گ ب بود که سنت وفاداری را با فرار خود به بریتانیا زیر پا گذارد. از آن بدتر، او قانون امرتا (یا قانون سکوت مافیایی) را با مراجعه به مطبوعات و منتشر ساختن کتابش در باره ی اعمال کثیف آقای پوتین و سربازان پیاده اش نقض کرد. به جای آن که او را به همان سبک قدیمی پدرخوانده ها به ماهیگیری ببرند، او را در لندن در یک تروریسم هسته ای نوع جدی از پای درآوردند. اکنون کرملین حاضر به تحویل مظنون اصلی این قتل نیست.

آقای پوتین نمی تواند درک کند که انگلیسی ها به خاطر زندگی فقط یک انسان به منافع تجاری خود صدمه برساند. برای او این یک مفهوم بیگانه است. در جهان او همه چیز قابل مذاکره است. اصول و ضوابط اخلاقی فقط ژتون هایی بر روی میز قمار کرملین هستند. در قضیه ی لیتوینکو هیچ سوء تفاهمی وجود ندارد، موضوع این است که در اینجا دو زبان مختلف صحبت می شود.

در جهان متمدن موارد بخصوصی وجود دارد که واجب الاحترام هستند. زندگی انسان بر روی همان میزی معامله نمی شود که تجارت و دیپلماسی مورد مذاکره قرار می گیرند. اما برای پوتین این یک بازی واقعی بی حد و مرز است. کوزوو، سپر موشکی، معاملات خطوط نفت و گاز، برنامه هسته ای ایران و خصوص دموکراتیک فقط برگ هایی برای بازی هستند.

پس از سالها بی توجهی به رعایت قانون در روسیه، بدون پیامدهای اثر بخش از سوی خارج، نباید تعجب انگیز باشد که رفتار آقای پوتین اکنون به روابط بین المللی توسعه یابد. کسی که متهم به قتل لیتوینکواست، یعنی آندره لوگووی اکنون عکس های یادگاری خود را برای طرفدارانش امضا می کند و از حمایت رسانه های روسیه لذت می برد و معنای آن این است که هیچ چیز بدون موافقت کرملین انجام شدنی نیست. برای مدت هفت سال غرب با اطاعت و سخنان محبت آمیز برای تغییر کرملین تلاش نمود و ظاهراً تصور می کرد که می تواند آقای پوتین و باند او را به درون نظام غربی تجارت و دیپلوماسی ادغام کند.

اما آنچه در واقع روی داد درست نقطه ی خلاف آن بود ـ مافیا هرچیزی را که با آن در تماس قرار گیرد فاسد می کند. معامله با حقوق بشر اکنون به نظر می رسد که پذیرفتنی شده است. کرملین استانداردهای خود را تغییر نداده، بلکه آنها را به جهان خارج تحمیل می کند. کرملین از رهبران و بازرگانان غربی نشان مشروعیت دریافت می کند و همان رهبران و بازرگانان را در جنایت هایش شریک می سازد.

در حالی که قیمت های انرژی بسیار بالا است، وسوسه ی خود را به کرملین فروختن پیشنهادی است که تقریبا نمی توان آن را رد کرد. گرهارد شرودر نتوانست از انجام معامله ی تجاری با آقای پوتین بر اساس معیار های او خودداری ورزد، و پس از آن که معامله ی خطوط گاز از دریای بالتیک را در حالی که هنوز صدراعظم بود به تصویب رساند از همان موقع یک شغل نان و آب دار در گازپروم انتظار او را برای دوره ی پس از تصدی گری اش می کشید. سیلویو برلوسکونی نیز به شرکای تجاری آقای پوتین پیوست. او حتی در نشستی در اتحادیه اروپا مسئولیت آقای پوتین را پذیرفت و با قدرت تمام از خشونت های روسیه در چچن و از زندانی کردن آقای خودروکوفسکی به دفاع برخاست و سپس به شوخی به پوتین چنین کفت: « من باید وکیل شما می شدم !». اکنون نیکولا سارکوزی در حال حمایت از منافع کمپانی انرژی فرانسوی توتال در حوزه گاز Shtakman  است.

آیا آقای سارکوزی احتمالاً می تواند در حمایت از بریتانیا با قدرت حرف خود را بزند، آنهم پس از انجام معاملات کلان نفتی با آقای پوتین؟ او باید بداند که اگر گوردون براون با آقای پوتین به توافق برسد و از قضیه ی آقای لوگووی دست کشد شاید توتال مجبور به خروج شده و جای خود را به بریتیش پترولئوم بدهد.

ما اوپوزیسیون روسی مدت ها است که می گوئیم معضل ما به زودی به معضل جهانی تبدیل خواهد شد. مافیا حد و مرزی برای کار های خود نمی شناسد. ترور هسته ای اگر با برنامه ی تجاری کرملین سازگار باشد نباید از آن صرف نظر کرد. اخراج دیپلومات ها و محدودتر کردن دیدارهای رسمی فعلاً تاثیر مهمی نخواهد داشت.

اما در باره ی محدود تر کردن دیدار نخبگان حاکم در روسیه از املاک و دارایی های خود در غرب چه؟ از بازی روزگار آنها دوست دارند که پولهای خود را جایی به امانت گذارند که حکومت قانون در آنجا مستقر است و تا به حال آقای پوتین و حامیان ثروتمند او دلایل بسیاری دارند که باور کنند پول های آنها در جای امنی قرار دارد. آنها چنان پولهای کلانی صرف سفرهای تفریحی برای اسکی کرده اند که اخیراً تصمیم گرفتند اسکی بازی را به روسیه بیاورند و آنهم از طریق قاپیدن بازی های المپیک زمستانی.

هیچ دلیلی برای خاتمه دادن به تجارت با روسیه دیده نمی شود. این توهم وجود دارد که مسئله مهمتر از این ها باشد. مافیا می گیرد و چیزی به کسی نمی دهد. آقای پوتین کشف کرده است که به هنگام معامله با اروپا و آمریکا همیشه می تواند در برای انجام اصلاحات و در برابر پول نقد وعده های توخالی به آنها بدهد. آقای لوگووی شاید اکنون دریابد که او هم قابل فروش است.

 

 

گاری کاسپاروف قهرمان پیشین شطرنج جهان یکی از نویسندگان وال استریت جورنال است و رئیس جبهه ی متحد مدنی روسیه، سازمانی که برای استقرار دموکراسی در روسیه فعالیت می کند.

 

 

Don Putin
BY GARRY KASPAROV
http://www.opinionjournal.com/forms/printThis.html?id=110010398

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.