باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

من اندوهی بی‎یایان احساس میکنم

مصاحبه ژاک دریدا با روزنامه دی ولت به مناسبت دریافت جایزه آدورنو (1)

و در باره حملات تروریستی 11 سپتامبر

برگردان علی محمد طباطبائی

 

 

 

اینکه جایزه سالیانه بنیاد آدورنو به فیلسوف شالوده شکن فرانسوی ژاک دریدا تعلق گرفت برای کسی مسئله مناقشه آمیزی نبود. بین اردوی مکتب فرانکفورت و شالوده شکنان فرانسوی بالاخره هرچه نباشد از مدت ها پیش نوعی جنگ فلسفی در جریان بود. اما به هنگام اعطای جایزه در کلیسای پائولوس در فرانکفورت ژاک دریدا چهره آشتی جویانه ای از خود نشان داد. در گفتگوئی با روتارد اشتبلاین در رابطه با پیامدهای وقایع تروریتسی 11 سپتامبر وی چنین گفت:      

 

 

س: شما موفق به دریافت جایزه آدورنو شده اید، آنهم در حالیکه به ندرت در آثار خود نامی از آدورنو برده اید. آیا باید پذیرفت که در خفا به آدورنو می‎پردازید؟

 

ج: من با آدونو در مقاومت در برابر تمامی شکل های تمامیت خواهی و هرگونه تمامیتی سهیم هستم، همچنین در علاقه جستجوگرانه ام برای هگل، هنرها، ادبیات و موسیقی. اینکه من با احتیاط از او نامی برده ام یا کمتر علاقه ای برای اشاره آشکار به نام وی داشته ام علتش این است که در خصوص اختلاف ها بسیار حساس هستم: نسبت ما دو نفر به هگل، و طبیعتا به هایدگر بسیار متفاوت است. از این رو من همیشه نوعی احترام ملاحظه کارانه نسبت به آدورنو را حفظ کرده ام.

 

س: در آخرین کتابهایتان دغدغه شما به طور پیوسته اروپا بود. یعنی در باره تصوری از اروپا که والتر بنیامین، کسی که به او مسلماً نزدیک تر هستید تا آدورنو، پرورده بود: اروپائی در شکل کشتی نوح که توسط آن  نوشته ها و متن ها نجات داده می شود.

ج: من در جستجوی آن نقشی هستم که فردا به اروپا تعلق می‎گیرد. نقشی که چیزی بیشتر از قردادهای تجاری، گردش پول، یا یک اتحاد نظامی باشد، نقشی از اروپا که فراتر از علائق اقتصادی، استراژیک و نظامی قرار می‎گیرد.  

 

س: شما حامی اروپای خارجی‎دوست هستید. این اندیشه هم اکنون توسط حملات تروریستی مختل شده است.

 

ج: آنچه در خصوص واقعه 11 سپتامبر بسیار هولناک و تهدید آمیز است، یعنی روزی که از قضا روز تولد آدورنو نیز هست، این است که به عنوان یک جنگ واقعی مورد تفسیر قرار گیرد، یعنی جنگ صلیبی اروپای مسیحی (یا مسیحی ـ یهودی) با اسلام. باید از چنین نگرشی به دور باشیم. من با تمامی قربانیان این حمله وحشیانه اندوهی بی‎پایان و همدردی عظیمی احساس می‎کنم. آنچه در این میان نباید تحت تاثیر قرار گیرد، مسئولیت روشنفکران و فیلسوفان است: مایلم که این همدردی بدون مرز مانع از آ ن نشود که بتوانم هوشیاری خود را حفظ کرده و مسئولیت های یک خط و مشی سیاسی معین در برابر مابقی جهان را مورد قضاوت درست قرار دهم. بخصوص در برابر آن بخش از جهان که ما آنرا به عنوان خاورمیانه می‎شناسیم. هنگامی که پس از این وقایع اخیر خود را بر پاسخی کمتر یا بیشتر نظامی و کورکورانه محدود کنیم، قادر به تغییر چیزی نیستیم. ما نیاز به تغییری در خط و مش های سیاسی خود داریم. به خصوص در مورد مسئله فلسطین و اسرائیل. فقط یک تغییر مسیر سیاسی می تواند برای آینده برای بار دیگر چنین حمله غیر انسانی و وحشیانه ای را غیر ممکن سازد.

 

س: شما از مسئولیت آمریکا صحبت کردید. این مسئولیت در چه خلاصه می شود؟

 

ج: در این مورد نمی خواهم دست به سطحی نگری و ساده سازی بزنم. رابطه بین آمریکا و افغانستان بسیار پیچیده است. همین آمریکا بود که برای مدتها طالبان را مورد حمایت خود قرار داد. بن لادن توسط آمریکا تعلیم دید. و آنوقت آمریکا به همان اندازه و به طور نامحدود اسرائیل را مورد حمایت خود قرار می دهد، آنهم با وجود قربانیان بیشمار فلسطینی. البته    نمی خواهم اینجا مسئولیت قضیه را به تمامی به گردن آمریکائی ها بیندازم. اروپا هم در تمامی این قضایا سهم خود را دارد. اروپا به اندازه کافی تلاش نکرد تا وضعیت و به ویژه روابط اسرائیل ـ فلسطین را بهبود بخشد. این انفعال باعث ضایع شدن رابطه با کشورهای عربی شده است. البته به این ترتیب نمی‎خواهم بن لادن و دیگران را بی‎تقصر جلوه دهم. اینها قاتلین درنده خوئی بیش نیستند. لیکن نوعی محیط حمایتی عمومی برایشان فراهم شده است که به سهم خود اوضاع را وخیم تر می‎کند.

 

س: آیا می توان شما را یک ضد آمریکائی دانست؟

 

ج: من به این آمریکاستیزی که در فرانسه بیش از آلمان متداول شده است باوری ندارم، اما از نطق بوش بسیار نگران شدم. می‎دانم که  بسیاری از آمریکائی ها نمی‎توانند نظر خود را به طور آشکار بیان کنند زیرا آنها نیز از این سخنرانی مضطرب شده اند. من هم پیمان این مردم هستم و البته طرفدار موضع عدالت خواهانه فلسطینی ها.

 

س: اکنون چگونه می توان با تروریسم مبارزه کرد؟

 

ج: یکی راه حل نظامی است و دیگری پلیسی ـ امنیتی. امنیت باید برقرار شود. اما این پاسخ تا زمانی که خط مشی سیاسی ما تغییر نکرده است کارساز نخواهد بود، یعنی تا زمانی که روابط بین کشورهای فقیر و غنی و غربی‎ ـ ‎آمریکائی با عربی ‎ـ اسلامی تغییر نکند. امریکائی ها این فرصت را از دست دادند که بر اسرائیل نفوذ موثری اعمال کنند. اکنون اروپائی ها باید اسرائیل را مجبور نمایند تا به رابطه خودبا فلسطینی ها شکل عادلانه‎تری بدهد. اروپا باید صدای خود و مفاهیم روشنفکرانه اش را برای چنین منظوری به صحنه آورد.

 

1: تاریخ این مصاحبه باید به سال 2001 بازگردد که دریدا موفق به دریافت جایزه آدورنو دردانشگاه فرانکفورت گردید. من هرچه در بایگانی خود جستجو کردم نسخه آلمانی آن را برای مقایسه و تصحیح احتمالی پیدا نکردم. این ترجمه در همان زمان برای روزنامه نوروز ارسال شده بود که ظاهراً منتشر نشده است. ( در این لحظات آخرموفق به یافتن متن آلمانی آن در سایت روزنامه دی ولت شدم، هرچند امیدوارم که ترجمه من قابل قبول بوده و احتیاج به تصحیح نداشته باشد).  

 

http://www.welt.de/print-welt/article477479/Ich_fuehle_unendlicheTrauer.html

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.