باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

نگاهی به فیلم سیریانا

آنجا که خود انزجاری آمریکایی با تئوری های توطئه ی عربی تلاقی می کند

امیر طاهری

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 

 

مردی که قرار است به زودی در یک کشور ثروتمند عربی و غنی از نفت به حکومت برسد در حال طراحی سیاست های اصلاح طلبانه است که از جمله ی آنها اجازه دادن تحصیل به دختران و امضای قرار داد نفتی با چین می باشد. اما درست چند روز قبل از آن که وی امور آن کشور را به دست گیرد مورد سوء قصد قرارمی گیرد. لیموزین ضد گلوله ی او با بمبی که از راه دور کنترل می شود در میان صحرا منفجر شده و وی به قتل می رسد.

اما واقعاً چه کسی می خواهد که یک چنین امیر روشنفکری را از سر راه بردارد؟

پاسخی که در فیلم « سیریانا » محصول پر فروش جدید هالیوود با شرکت جورج کلونی داده می شود بسیار ساده است: آن جنایت توسط سازمان سیا شاخه ای از حکومت ایالات متحده که وظیفه اش انجام ترفند های کثیف است به انجام می رسد.

اما به راستی چرا درست در زمانی این امیر روشنفکر باید به قتل برسد که پرزیدنت جورج دبلیو بوش علناً ابراز می کند که علاقمند به روی کار آمدن چنین رهبرانی در جهان عرب است؟

بار دیگر پاسخی که توسط نویسندگان متن آن فیلم داده می شود آسان و سرراست است: دولت ایالات متحده آمریکا در کنترل منافع کمپانی های نفتی تگزاس قرار داد و از این رو نمی تواند به هر حکومت عربی اجازه دهد که با چین قرار داد نفتی امضا کند.

من آن فیلم را ماه گذشته در نیویورک و در نمایشی ویژه تماشا کردم و تصور نمی کردم که نسخه های غیر مجاز آن فیلم به این زودی در سراسر کشور های عرب دست به دست گردد. به این ترتیب من طی چند  هفته ی گذشته نامه های الکترونیکی بسیاری از دوستان خود در کشورهای عربی دریافت کردم که معتقد بودند آن فیلم ـ به قول یکی از آنها ـ « شاهد مسلمی » است بر آن که ایالات متحده در این گوشه از جهان تاب تحمل رهبران دموکرات را ندارد.

مطابق با ضرب المثلی قدیمی هرگز نمی توان کسی را  که نمی خواهد متقاعد شود مجاب نمود. اگر به خاطر آوریم که تعداد فوق العاده زیادی از مردم کشورهای عربی از این تصور که قربانی قدرت های بیگانه شده اند کاملاً احساس رضایت می کنند پس سازندگان « سیریانا » درس به استاد می دهند. مدت ها قبل از آن که  « سیریانا » ساخته شود آن عرب ها کاملاً از این جهت قانع شده بودند که هر مصیبت و بدبختی که گریبان گیر آنها می شود علتش توطته ی قدرت های پیمان شکن غربی است.

در آفریقای شمالی، جایی که فرانسوی ها برای مدت بیش از یک قرن حکومت می کردند هر کمبود و خلافکاری مهمی به حساب آنها گذاشته می شود. از مصر تا اقیانوس هند بدبختی ها ابتدا تقصیر انگلیسی ها بود تا آن که بعداً آمریکایی ها به عنوان چهره ی اصلی متقاعدکننده تر در سرزمین تخیلی تئوری های توطئه ظاهر شدند. (در لیبی جایی که در قرن گذشته برای مدتی ایتالیایی ها در قدرت بودند حتی برای رویدادی مانند قطع ارتباط تلفنی در 2006 مورد سرزنش قرار گرفتند).

آیا اگر به خاطر تئورسین های توطئه بیاوریم که هیچ کدام از قتل های سیاسی مهم در جهان عرب طی قرن گذشته با ایالات متحده یا هر قدرت خارجی دیگر ارتباط نداشته برای آنها فرقی هم می کند؟

با نخست وزیر سابق لبنان رفیق حریری آغاز کنیم که در فوریه ی گذشته به قتل رسید. آیا قاتل او سازمان سیا بود یا آن گونه که عبدل حلیم خدام معاون سابق رئیس جمهوری سوریه به تازگی اعلام نموده آن قتل توسط محفل جنایتکاران در دمشق طراحی و انجام شده است؟

فهرست رهبرانی که از 1900 به این سو ترور شده اند بسیار طولانی است و شش نخست وزیر، سه شاه، یک امام در قدرت، هفت رئیس جمهور و ده ها نماینده ی مجلس و مسئولان نظامی عالی رتبه را در بر می گیرد. هر کدام از آنها یا توسط ستیزه جویان اسلامی (غالباً اخوان المسلمین) یا ملی گرایان پان عرب و یا سازمان های اطلاعاتی تندروی عرب به قتل رسیدند.  این که چرا بسیاری از مردم کشورهای عربی نظریه هایی را مورد استقبال قرار می دهند که شوربختی آنها را ناشی از اعمال شریرانه ی بیگانگان می داند شاید تا حدی قابل درک باشد، اما هنگامی که آمریکایی های بسیاری گرد هم می آیند تا فیلمی بسازند که در آن کشورشان به عنوان مظهری از شرارت و پلیدی معرفی می شود انگیزه ی آنها چندان هم روشن نیست.

فیلم « سیریانا » تنها به یک قتل سیاسی محدود نیست، بلکه ایالات متحده را به عنوان قدرتی به تصویر   می کشد که مسبب اصلی بیشتر تروریسمی است که از خاورمیانه منشا گرفته. این فیلم کمپانی های نفتی آمریکایی را به عنوان کارفرمایان در کار بردگان آسیایی معرفی می کند، در حالی که سازمان سیا در این فیلم تامین کننده ی اصلی بمب هایی است که تروریست ها مورد استفاده قرار می دهند.    

اما چرا یک آمریکایی شریف باید به نوشتن یا کارگردانی کردن و یا بازی کردن « سیریانا » علاقمند باشد؟ اگر ایالات متحده همانقدر شیطانی است که آنها می گویند آیا نباید آنها از خود شرمنده باشند؟ و اگر دولت آمریکا ـ و کنگره ی آن نیز همچنین ـ در نظارت و کنترل کمپانی های نفتی آمریکایی است آیا باید اکنون به این نتیجه برسیم که هالیوود آخرین سنگر دموکراسی آمریکایی است؟ 

البته یک پاسخ به آن که چرا باید کسی بخواهد چنین فیلمی بسازد همان گرایش آمریکایی به پول درآوردن است. وضعیت امروز به گونه ای است که برای مخالف بودن در آمریکا بازار بزرگی وجود دارد. در مسافرتی که به تازگی به آمریکا داشتم متوجه شدم که اگر بخواهید مردم آمریکا به حرف شما گوش فرا دهند باید آنها را به ریشخند بگیرید. در یک جلسه هنگامی که به طور مودبانه اظهار کردم که جورج دبلیو بوش احتمالاً انتخاب بهتری از ملا عمر یا صدام حسین است چیزی نمانده بود که حاضرین مرا هو کنند. واقعیت این است که امروزه در ایالات متحده بازاری برای خودانزجاری به راه افتاده و بسیاری از جمله همین تولید کنندگان        « سیریانا » عزم خود را جزم کرده اند که آن را برای منافع خود مورد استفاده قرار دهند.

اولین وا (Evelyn Waugh)  وضعیت فعلی آمریکا را هنگامی که سازندگان « سیریانا » کودکی بیش نبودند به خوبی شرح داده است: « موقعیتی دلپذیر تر از مخالفت با جامعه ای دموکراتیک و باثبات وجود ندارد ». علت آن نیز روشن است: در یک جامعه ی دموکراتیک و باثبات که قانون از انسان محافظت می کند می توان دروغ گفت، کلاه برداری کرد و دیگران را به اشتباه انداخت و همه ی آنها را در نام مخالفت سیاسی به انجام رساند و در عوضش به شهرت و ثروت رسید.

این واقعیت که سازمان سیا چندان فرقی با دستگاهی پرهزینه که اطلاعاتش به بیرون درز می کند ندارد و توسط گروه های رقیب در حاکمیت سیاسی آمریکا برای متهم کردن یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرد چرا باید مایه ی نگرانی سازندگان « سیریانا » باشد؟ ریش سفیدان سیا شاید به سهم خود از سوریانا بسیار خوششان هم بیاید، حتی اگر فقط به این خاطر باشد که آن فیلم نشان می دهد که هر کاری به واقع از دست مامورین این سازمان ساخته است!!!

طرفداران خود انزجاری در ایالات متحده چه خوبست که بر بخش دوم نقل قولی که از اولین وا آورده شد تعمق کنند: « هر چقدر یک جامعه پر طول و تفصیل تر و پیچیده تر باشد به همان نسبت نیز در برابر تهاجم آسیب پذیر تر است و فروریزی اش به هنگام شکست تمام عیار تر ». این افراد که به طرز نگران کننده ای بخش بزرگی از نخبگان این کشور را شامل می شوند در حال انجام سه کار هستند:

اول آن که آمریکا که به عقیده ی آنها قدرتی شیطانی است هدفی مشروع برای حمله های انتقام آمیز تندرو های عرب و دیگران است. دوم، پیام آنها برای مردم آمریکا این است که تمامی این سخنان از دموکراسی یاوه ای بیش نیست و کمترین دلیل برای آن این که تصمیم های اصلی در آمریکا نهایتاً توسط باندهای سرمایه داران و البته سیاستمداران و حقوقدان هایی که مزدور آنها هستند انجام می گیرد. و آخر از همه آمریکایی های از خود منزجر ـ و شاید بدون آن که به آن واقف باشند ـ عرب ها را به سطح اشیاء صرف در تاریخ تقلیل می دهند. از نظر آنها این آمریکایی های قدرقدرت هستند که هر جزء ناچیز از زندگی عرب ها را تعین می کنند، و این وضعیتی است که در آن عرب ها در بهترین حالت فقط تماشاچی هستند و در بدترین حالت قربانیان خشونت آمریکایی. حتی این فیلم اتهام انجام اعمال تروریستی توسط اعراب را پس می گیرد و نشان می دهد که این عوامل سازمان سیا هستند و نه عرب ها که تصمیم می گیرند چه کسی کدام فرد را و در کجا به قتل خواهد رساند.  

این فیلم که مدعی است نسبت به « عرب هایی که قربانی امپریالیسم آمریکا شده اند » همدلی دارد در واقع نمونه ای است از قوم پرستی خارج از کنترل. پیام آن این است که عرب ها هیچ اند، حتی آن تروریست هایی که انگیزه ی معینی دارند هم نیستند و در نهایت چیزی نیستند بیش از عروسک های خیمه شب بازی که سر نخ های آنها در دستان آمریکایی های قدرقدرت است.   

هنر اصلی سازندگان « سیریانا » با القای این نظریه که ایالات متحده هم نفت اعراب را ربوده و هم خاصیت تصمیم گیری آنها را در واقع تلاشی است برای ربودن چیزی به مراتب مهم تر از عرب ها: ربودن تاریخ آنها. مسئله ی شگفت انگیز آن است که اکنون چنین به نظر می رسد که عرب ها هم مایل هستند به این دزد یاری رسانند. یا شاید همه چیز طبیعی است و نباید چندان حیرت انگیز باشد.

مدعیان، همیشه در تاریخ شباهت های بسیاری به یکدیگر داشته اند. از این رو شاید چندان عجیب نباشد که عرب ها در حال آموختن هنر خودانزجاری از آمریکایی ها هستند در حالی که آنها نیز در حال پروراندن ذوقی برای نظریه های توطئه به سبک عربی می باشند.

 

تاریخ انتشار اولیه چهارشنبه 28 دی 1384

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://bestlove2007.blogsky.com

سلام ...
قشنگ بود حال کردم
منم آپیدم یه سری بزن خوشحال میشم

محمد چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ق.ظ http://bombo.blogsky.com

وای که جورج کلونی چه میکنه تو فیلم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.