باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

فوتبال و فلسفه

فوتبال و فلسفه (1)

المر هنکیس

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 

گــــ . . . ــل !!! سعادتی آسمانی یا عذابی جهنمی؟ بستگی به این خواهد داشت که با این گل کدام یک از دو تیم امتیاز کسب کرده است: تیم ما یا تیم دیگری. چگونه ممکن است که مسیر یک توپ باعث این همه خوشبختی یا اندوه شود؟ چندین هفته است که من در برابر تلویزیون خود نشسته و مشغول تماشای مسابقه های مهیج فوتبال هستم. همسرم، مرا با طلاق و سایر اقدامات تنبیهی تهدید می کند. منشاء این جاذبه و گیرایی و این جادوی فوتبال چیست؟ جهان بازی برای ما همیشه در حکم باغ عدن بوده است. در هر لحظه ی مفروض می توانیم از جهان واقعی خود به درون معصومیت، آزادی و سعادت بازی قدم گذاریم. فوتبال و باغ عدن؟ این دو با هم چه رابطه ای ممکن است داشته باشند؟ 

هر کدام از این دو بازنمودی از گستره ی مقدس آزادی و نظم هستند. به عبارت دیگر معنویت و عدالت در جهان روزمره ی ما که انباشته از بی نظمی و آشوب، بندگی و انقیاد و بی عدالتی و گناهکاری است. صفحه ی شطرنج، زمین بازی تنیس یا فوتبال: درون مرز های آنها ما خود را آزاد حس می کنیم زیرا در اینجا این خود ما هستیم که قواعد بازی را مستقر می سازیم و دیگر تابع قوانین آهنین جهان خارج نمی باشیم. در اینجا ما احساس معصومیت نیز می کنیم زیرا جهان بازی جهان معصومیت نیز هست: باغ عدن قبل از هبوط آدمی. در جهان بازی می توانیم به نحوی کودکانه خودخواه باشیم و می توانیم عطش خود از موفقیت، قدرت و سلطه را ارضاء کنیم. و همه ی اینها بدون تجربه ی احساس گناه یا تقصیر.   

در جهان بازی به نحو تناقض آمیزی از محدودیت هایی که خود بازی بر اساس آنها به جلو  می ورد آزادی بوجود می آید. در بازی فوتبال قاعده اصلی بسیار ساده است: توپ باید از مرکز زمین به طرف یکی از دو دروازه حرکت داده شود. اگر قرار بر این باشد که توپ از مرکز زمین مستقیماً در یکی از دو دروازه جای گیرد از ظواهر امر چنین به نظر خواهد آمد که پیشاپیش مسیرش به طور دقیق تعیین شده بود و بنابراین کل ماجرا چیزی خسته کننده از آب در خواهد آمد. برای ایجاد آزادی، قواعد [بازی] در مسیر حرکت توپ موانعی ایجاد می کنند و بدین ترتیب حرکت های آن بغرنج تر می شود.

اول هر کدام از دو تیم با یازده بازیکن به زمین بازی فرستاده می شوند و وظیفه آنها این خواهد بود که توپ را به داخل دروازه جای دهند. در مرحله ی بعد به آنها گفته می شود که هرکدام باید توپ را به درون دروازه ی طرف مقابل بفرستند. با توجه به وجود 22 بازیکن در زمین که هرکدام برای خود اراده ی مستقل و استعدادهای ویژه دارند و در کنار حرکت های بیشمار از مواجهه و برخورد یا همکاری و تعاون، تعداد ترکیب های ممکن تقریباً به سطح بی نهایت افزایش می یابد. اما هنوز هم برای ایجاد جهان واقعی از حوادث غیر منتظره و شاد، و احساس کردن آزادی و خوشبختی به یک عامل دیگر مورد نیاز است: یعنی خود توپ. 

توپ ها بخشی از مهمترین « ایجاد کنندگان آزادی » در زندگی ما هستند. توپ تجسم و تجسد آزادی است. توپ در هر مسیری که بتوان فرض کرد حرکت و جهش می کند. به نظر می رسد که توپ « اراده » ی خودش را دارد. هم یک شیء است و هم با این وجود به نظر می رسد که آزاد است. با در نظر گرفتن عامل بخت (شانس) و پیش بینی ناپذیر بودن بازی، توپ نبرد شدید و واقع بینانه ی انسانی را تبدیل به تجلی معنویت و آزادی می کند.

احتمال (شانس) و اراده ی انسان در حرکت های تند و سریع توپ بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند، با یکدیگر می رقصند و پشتک می زنند. توپ آزاد از قید و بند هر مسئولیتی با شادی و مسرت این سو و آن سو می جهد، میان اراده ی انسانی و اتفاق، آزادی و محدویت، موفقیت و شکست، امید و ناامیدی ـ تا در لحظه ی بعدی دوباره به جهان سراسر امید بازگردد. توپ جهان خاص خودش را دارد و در عالم مقدس حرکت می کند.

 اما آن عالم مقدس بدون این دنیای غیر مقدس خود ما وجود نخواهد داشت. زمین بازی از محیط اطراف خودش جدا شده و در برابر آن قرار می گیرد. اگر تنش بین زمین بازی و جایگاه سرپوشیده ی تماشاچیان از قلم بیفتد تجربه و تشریفات مقدس ناقص خواهد ماند. زمین زمردین وپاکیزه ی فوتبال و آزادی بازی باید در برابر جمعیت آشفته و غرق در فریاد که در جایگاه کم نور تماشاچیان نشسته اند قرار گیرد، در همان حالی که مشعل های سرخ گون فروزان در میان شادی سکر آور و رنج و عذاب جهنمی در جایگاه این سو و آن سو  می رقصند.

در زندگی روزمره ما عقل واحساسات به هم آمیخته اند. فوتبال (همچون بعضی بازی های دیگر) این دو قلمرو را از یکدیگر جدا می کند و در برابر هم قرار می دهد. به هنگام یک مسابقه ورزشی تمامی احساسات، عواطف و غریزه ها به سمت تماشاچیان پرتاب می شوند. آنها خشمگین می شوند و عشق می ورزند، بالا و پایین می پرند و منفجر می شوند و سرانجام (اگر تیم آنها برنده شود) به یک تخلیه هیجانی می رسند و (چنانچه تیم محبوب آنها بازی را واگذارد) به قعر جهنم سرنگون می شوند. در عین حال آنها آزادی آپولینی و معنویت افلاطونی آن بازی را که در زمین روبرویشان در حال انجام است نظاره، درک و تجربه می کنند. 

بله واقعیت آن است که بازیکن ها در جهان معنویت خود را حرکت می دهند. آنها برطبق قوانین روشن و مقدس عمل می کنند. در حالی که بازی در جریان است از آنها انتظار می رود که به عنوان موجودات عاقل و منطقی رفتار کنند، و این که احساسات و عواطف معمول و روزمره ی خود، آروزوهای شخصی و هراس هایشان را در بازی دخالت ندهند. آنها در جهان اصول اخلاقی ناب و عدالت حرکت می کنند. جهان بازیکن ها جهان عدالت و بی غرضی کامل است. این همان برابری کامل موقعیت ها است که در زندگی روزانه ی ما هرگز بدست آمدنی نیست. حتی مزیت برخورداری از زمینی که پشت به باد [و نور تند خورشید] قرار گرفته متعادل می شود و در نیمه بازی زمین ها با یکدیگر تعویض می شوند. چه هنگام و در کجای جهان واقعی ما کسانی که از حق انحصاری بر خورداند جای خود را با آنها که جزو قشر محرومین هستند عوض می کننند؟

از بازیکن ها نیز انتظار می رود که قوانین بازی را زیر پا نگذارند. اگر چنین کنند تنبیه می شوند و اگر دوباره خطا را تکرار کنند از بازی اخراج می گردند. یعنی آنها از قلمروی معنویت است که اخراج می شوند. و ما آنها را می بینیم که چگونه در جهان بی روح و یخ کرده ی رختکن های خود از نظر ها ناپدید می گردند. طرد واقعی از بهشت هنگامی روی می دهد که به تقدس بازی بی احترامی شده باشد، یعنی هنگامی که طلسم شکسته شود: توسط بازیکن هایی که از نقش فرشته گون خود بیرون می آیند و آغاز به جنگ در زمین بازی می کنند، یا توسط داوری متقلب، یا توسط کسانی که احساس می کنند نتیجه ی نهایی بازی از قبل معین شده است و توسط تماشاچیانی که وارد زمین بازی می شوند. چنین حوادثی آسیب های جدی و ماندگاری به مردم و به جامعه تحمیل می کنند. به راستی که پی بردن به شکنندگی و آسیب پذیری جهان آزادی، معنویت و منزلت انسانی و دوباره در جهان ِ کمتر میهمان نواز روزمره از خواب بیدار شدن ضربه ی هولناکی است (که معمولاً هنگامی که فاتح جام معین می شود چنین تجربه ای به ما دست می دهد) .

 

 

المر هانکیس پروفسور موسسه ی جامعه شناسی در فرهنگستان علوم در بوداپست است.

 

این ترجمه از من پیشتر در سال 82 در سایت ایران امروز منتشر شده بود. اما با توجه به بازی های جام باشگاه های اروپا و تب دوباره ی فوتبال در جهان و بخصوص شیوایی و زیبایی متن نویسنده و مقایسه های معنا دار آن، من ترجمه ی قبلی را اصلاح کرده و برای انتشار مجدد توصیه نمودم. مترجم.

 

1: Fussball und Philosophie, Elmer Hankiss

Project Syndicate

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.