باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

آخرین نبرد بن لادن

مصاحبه روزنامه ی سایت با صادق جلال العظم متفکر و فیلسوف سوری

رژیم های عربی هدف اصلی تروریسم هستند و نه غرب

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

سایت: از زمان بمب گذاری های 11 مارس در مادرید بسیاری از اروپایی ها اکنون احساس می کنند که بالاترین خطر و تهدیدی که متوجه آنها است عملیات تروریستی اسلام گرایان است. آیا در دو سال گذشته قدرت نیروهای بنیادگرا در جهان عرب افزایش یافته است؟

 

العظم: به هیچ وجه. برعکس: آنها ضعیف تر شده اند. می توان گفت که آنها اکنون درگیر آخرین نبرد خود هستند. 

 

سایت: پس اگر این گونه است که شما می گوئید، حملات 11 سپتامبر 2001 و 11 مارس 2004 را چگونه توضیح می دهید؟

 

العظم: به باور من اسامه بن لادن به آمریکا یورش برد زیرا حملات قبلی به رژیم های عربی در خاورمیانه برایش موفقیتی در بر نداشتند. تصور اسلام گرایان این است که این حمله ها به رژیم های عربی به این خاطر بدون نتیجه ماندند که آنها از طرف آمریکا و غرب به طور کل حمایت می شدند. برای مثال در 1979 در عربستان سعودی طی یک قیام مکان مقدس کعبه در مکه به تصرف شورشیان در آمد، اما این قیام سرکوب شد. بن لادن فقط شکل پیشرفته تر و خشونت آمیزتری است از  رهبری آن شورش. قیام 79 در مکه به سرنوشت بدی دچار شد، بخصوص از این جهت که آمریکایی ها از سعودی ها حمایت می کردند. رهبر آن شورشی ها نماد استقلال حکومت خانواده ی سعود را مورد حمله قرار داده بود: یعنی کعبه. بن لادن در 2001 یک قدم جلوتر گذارد و با حمله به برج های دوقلوی تجارت جهانی نماد حمایت کنندگان غربی از رژیم سعودی را نابود کرد.

 

سایت: بنابراین شما می گویید که آمریکا فقط دومین هدف مهم برای حملات تروریستی است و در مرحله ی اول هدف آنها رژیم های عربی بوده. منظور شما را درست فهمیده ام؟

 

العظم: بله. خود بن لادن هم همین را گفته بود: « آمریکایی ها باید از سرزمین مقدس گورشان را گم کنند ». او نیز مانند بسیاری از منتقدین بنیادگرای رژیم سعودی بر این تصور است که اینها هیچ کدام به راستی حکومت های اسلامی نیستند، بلکه دولت های دورو و ریاکار اند. توجه اصلی خود او معطوف است به عربستان سعودی. اما او بدون این که به آمریکایی ها حمله کند برنامه اش پیش نمی رود. ظاهراً او سومالی را به عنوان سرمشق خود انتخاب کرده و فکر کرده که چنانچه بتواند به آمریکایی ها ضربه ی روحی شدیدی وارد کند، آنها به سرعت عقب نشینی خواهند کرد. فکر می کنم که محاسبه ی او در این مورد کاملاً اشتباه از آب در آمد.

 

سایت: بنابراین چنانچه آمریکایی ها عربستان را ترک کنند دولت سعودی بسیار ضعیف می شود و شخصی مانند بن لادن می تواند به قدرت برسد؟

 

العظم: بله. در چنین صورتی بنیادگرایان که از خانواده ی سعودی هم افراطی تر هستند به قدرت می رسند و می توانند جامعه ی سعودی را مطابق با تصورات خودشان اسلامی کنند.   

 

سایت: و نه فقط جوامع سعودی بلکه تمامی جوامع عربی؟

 

العظم: بله، چنین چیزی بسیار محتمل است. این پندار بسیار قبل از این ایجاد شده بود. هنگامی که بنیادگرایان در 1981 رئیس جمهور مصر انورسادات را به قتل رساندند. آنها امیدشان این بود که این ترور شعله های یک انقلاب بنیادگرا را مشتعل کرده و با خود تمام منطقه را نیز به آتش بکشد، اما در این کار ناکام ماندند.

 

سایت: شما یک بار گفته بودید که اسلام برای رویارویی جدی با غرب فعلاً قدرت کافی در اختیار ندارد.

 

العظم: بله، این برداشت من از اوضاع است. در دید بلند مدت که در هر حال!  

 

سایت: اما آیا این که افراطی های اسلامی به طور فزاینده به محبوبیتشان افزوده می شود خود تهدیدی برای غرب محسوب نمی شود؟

 

العظم: شما در اشتباه هستید. شاید آنچه من می گویم دیگران را چندان متقاعد نکند، اما به باور من هنگامی که شما موقعیت را به دقت مورد بررسی قرار دهید لاجرم با من موافق خواهید شد. البته وقتی می گوییم که اسلام در حال عقب نشینی است به نظر هولناک می آید. اما واقعیت به همین گونه است. برای زمانه ی ما تاریخ اسلام هیچ الگوی مناسبی ندارد که بتواند آن را سرمشق خود قرار دهد. به سودان و افغانستان نگاه کنید. الگوهایی که اسلام گرایان به ما می دهند از رژیم طالبان فراتر نمی رود. و تازه هنگامی که طالبان سرنگون شدند کوچکترین ندای مخالفی در جهان اسلام به گوش نرسید. حتی یکی از سخنگویان اسلامی هم حاضر نشد به طور رسمی برعلیه سرنگون کردن طالبان چیزی بگوید. همه در این مورد اتفاق نظر داشتند که طالبان باید بروند. اسلام گراها الگوهای منفی تولید می کنند. و هنگامی که سعی می کنند دولتی را با زور و قدرت نظامی سرنگون کنند هرگز موفق نمی شوند. مانند الجزیره. بنابراین شما چگونه می توانید بگوئید که اسلام گراها در حال پیشروی اند؟

 

سایت: اما آیا تصمیم آمریکا برای نابودی تروریسم خودش باعث ایجاد عکس العمل نمی شود؟

 

العظم: البته وقتی به یک گروه نظامی حمله بشود، این گروه سعی می کند نیروهای خود را جمع نموده و به حمله ی متقابل دست زند.

 

سایت: با این وجود مسلمانان بسیاری وجود خواهند داشت که از اسلام دفاع کنند، حتی از اسلام در شکل افراطی اش، آن هم فقط به این دلیل ساده که احساس می کنند به خود آنها حمله شده.

 

العظم: این مورد با قدرت کاری ندارد. این فقط هم دلی و طرفداری است. و هم دلی را نباید با قدرت اشتباه گرفت. سرچشمه های اصلی را باید در محافظه کاران جستجو کرد. یعنی دارودسته هایی کاملاً واپس گرا در جامعه ی عربی. اما همین هم فقط یک احساس یا جهت گیری بیشتر نیست. حرکت اسلامی فقط موفق شده است که به جامعه یک سمت و سوی محافظه کارانه ببخشد. یعنی در مفهوم ارزش ها و مثلاً نوع لباس پوشیدن و به غیر از آن دیگر هیچ دستاوردی نداشته . به مصر نگاه کنید. به اخوان المسلمین. آنها طی 50 سال فعالیت سیاسی به هیچ دستاورد قابل توجهی نرسیده اند. حتی نتوانستند یک رهبر مهم به جامعه ی مصر عرضه کنند. رئیس گروه در سن 85 سالگی فوت می کند و سپس نوبت به نفر بعدی می شود که 83 سال دارد و همین طور الی آخر. وضعیت این قبیل گروه ها واقعاً خنده دار است.

 

سایت: فکر می کنید که طنز یا خنده سلاح موثری بر ضد بنیاد گرایی است؟

 

العظم: چرا که نه؟ به کمک سخن نیشدار و طنز می توان باعث تزلزل آنها شد.

 

سایت: با توجه به موضع فعلی و نظرگاهی که داریم، آیا به عقیده ی شما 11 سپتامبر 2001 نقطه ی عطفی در تاریخ به حساب می آید؟

 

العظم: خیر. به عقیده ی من در باره ی این به اصطلاح نقطه ی عطف تاریخی که واقعه ی 11 سپتامبر باید آغاز گر آن باشد بسیار غلو می شود. مردم چنان از 11 سپتامبر صحبت می کنند که گویی از چیزی قابل مقایسه با « قبل از مسیح » و « بعد از مسیح » سخن می گویند، و یا « قبل از هجرت » حضرت محمد و « بعد از هجرت » او. به عقیده ی من تاریخ هایی مانند « قبل از جنگ جهانی اول » و پس از آن یا « قبل از جنگ جهانی دوم » و بعد از آن اهمیت بیشتری دارند. یا « قبل از هیروشیما » و « پس از هیروشیما ». این ها نقطه ی عطف هایی بسیار مهم تر و با معنا تری در تاریخ هستند ـ البته اگر از یک نقطه ی دید و موضعی با فاصله ی زمانی زیاد به آنها نگریسته شود. هنگامی که انسان تحت تاثیر مستقیم واقعه ی 11 سپتامبر قرار دارد، یقیناً گرایش خواهد داشت به این که آن را بیش از اندازه بزرگ کند. یک مثال خوب برای چنین چیزی یورش فلسطینی ها طی المپیک مونیخ در 1972 است. آن زمان تصور می شد که این حادثه یک نقطه ی عطف غیر قابل تصور در تاریخ است. اما امروز چه کسی دیگر یادی از آن می کند؟ به عقیده ی من 11 سپتامبر تجدید سازمان جهان را تحت تاثیر قرار داده و آن را همچنان قرار خواهد داد، و البته برنامه های سیاسی مهمترین دولت های جهان را. اما تصور می کنم که باید محتاط بود و بیش از حد غلو نکرد. احتمالاً 11 سپتامبر حادثه ای است که در ردیف پرل هاربر قرار خواهد گرفت.

 

 

صادق العظم استاد میهمان در فلسفه ی مدرن اروپایی در دانشگاه دمشق است. در ماه می سال جاری وی جایزه ی لئوپولد ـ لوکاس را از دانشگاه توبینگن دریافت خواهد کرد. 

 

منبع: روزنامه ی تسایت، شماره ی 17 سال 2004  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.