باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

یک باغ عدن نوظهور: رمانتیک آمریکایی (۳)

(بخش سوم و آخرین قسمت از مجموعه رمانتیک ها) 

 

  

تصویر 64: اشر بی. دوراند، جلگه داور.

رنگ روغن روی بوم. 2/64 در 4/91 سانتیمتر 

 

کول و طرفدارانش را « مکتب رودخانه ی هادسون » نامیدند، علی رغم این واقعیت که تمامی آنها هرکدام موضوعاتی از دره ی رودخانه هادسون را به تصویر نکشیده بودند و کار هنری خود را به زیبایی های آن دره محدود نکرده بودند. جانشینان کول واقع گرایی سبک او را در کارهایشان مورد تاکید قراردادند، بدون آنکه استفاده از فضای خیال انگیز را در کارهای خود کنار گذارند. آنها ناهمخوانی و تعارض بین واقع گرایی و آرمان گرایی او را حل کردند، بدین ترتیب که تصاویری ملایم و لطیف از مناظری بزرگ نقاشی کردند که نه شرارت بار بودند و نه دوستانه، در نوری که همزمان خصلت کارهای کلود لوریان را داشت و ویژگی های سبک آمریکایی را، مناظری که در پیش زمینه ی آنها جزئیات با دقت تمام نقاشی شده بود. دوست کول به نام اشر.بی. دوراند (1886ـ 1796) نقاشی بود پیرو همان مکتب و با اعتقادات وحدت وجودی. او در مورد نقاشی منظره چنین گفته بود: « منظره از این جهت چیزی عظیم است که که خداوند را تحسین و ستایش  می کند و نه بندگان او را. » برای او منظره ی طبیعت خودش توجیه کننده ی خودش بود و دیگر نیازی به مضمونی آرمانی نداشت. آثاری همچون تابلوی «جلگه داور » (تصویر 64) همزمان تشکیل از مشاهدات ویژه ی هنرمند و از تصویری از طبیعت وحشی دست نخورده و بدون وابستگی به زمانی خاص تشکیل می شدند.

     اثر نور و فضا در تمامی آثار مکتب رودخانه ی هادسون بسیار شدید بود. شاید بدین علت که مناظری که نقاشی می کردند انباشته از آنها بود. گرایش برای مناظر رمانتیک همچنان به نفوذ خود در نقاشی آمریکایی ادامه داد آنهم با وجودیکه تمایل برای واقع گرایی روبه افزایش بود. جورج کالب بینگهام (1879ـ 1811) زندگی ساکنین مناطق حاشیه نشین را در چنان روشی نقاشی کرد که آثارش تصـاویر دقیقی از شـکارچیان تله گذار، سرخپوستان و کاشفین مناطق جدید را با فضایی از عظمت و معماگونگی سبک رمانتیک مرتبط می ساخت و انسان را به یاد اشعار تغزلی وردزورث و کولریچ  می انداخت. در تصویر 65  انسان ها غیر عادی و شبح گونه به نظر می رسند و سطح رودخانه به طرزی غریب و همچون رودی منجمد نور را منعکس می کند. در تابلوهای فردریش ادوین چرچ (1900ـ 1826) نور شدید تر و رنگ ها عجیب تر و زیبا تر شدند اما صحنه ی جنگل های در دور دست واقع شده بر اساس مناظر واقعی طبیعت نقاشی شده اند و صحن هایی تصوری و ذهنی نیستند (تصویر 66). 

 

 

 

 

تصویر 65: جورج کالب بینگهام. تاجران پوست در رودخانه میسوری. 1845. 

رنگ روغن روی بوم. 3/74 در 1/92. موزه متروپولیتن نیویورک 

 

     جنبه ی واقع گرایانه در تابلوهای منظره ی ساخته ی دست نقاشان آمریکایی در اواسط سده ی نوزدهم در واقع به نوعی اظهار وجود هنری قاره ی جدید بود، اما با توسعه و تکامل اروپا نیز مطابقت داشت، بخصوص با فرانسه، جایی که طبیعت گرایی کونستابل مسیر جدیدی در نقاشی از طبیعت و ثبت انعکاسات نور را مورد تاثیر قرار داد. رمانتیک اروپایی به عنوان حرکتی پویا که جهان واقعی را در بر می گرفت با مرگ ترنر و دلاکروا رو به افول گذارد. در اواخر زندگی این بزرگان، تمایل برای واقع گرایی در هنر نقاشی از گرایش برای خلاقیت و ابداع جدا شده بود. رمانتیک به عنوان بیانی از خیال پردازی در تمامی هنرها همچنان تا اواخر قرن نوزدهم ادامه یافت، اما اکنون دیگر تبدیل به سبکی شده بود که همواره بیشتر از زندگی فعال در اروپای صنعتی فاصله می گرفت. نقاشان منظره کش رمانتیکِ اواخر سده برای رسیدن به کشف و شهود خود جهت دریافت حقایق معنوی مجبور به مبالغه ی بیشتر بودند آنهم در حالی که مثلاً کونستابل قـادر بـود در هر گـوشـه ی کـم اهمیت طبیعت همان ها را به سهولت بیابد. هنرمندانی چون چرچ مناظر واقعی را فقط در قطبین، غـرب وحـشی یا بیـشه های آمریــکای جنوبی می توانستند پیدا کنند. مناظری که به اندازه ی کافی برای انگیزش احساسات بلند مرتبگی باعظمت بودند. رمانتیک های پسینِ بعدی به سرزمین های درونی ناخودآگاهِ انسان سفر نمودند و به تعقیب رویاها و تصورات ذهنی پرداختند که در تضاد خصمانه ای با یکنواختی واقعیت قرار داشت و با شعرای رمانتیکِ پسین بیشتر در فضای خیال پردازانه مشترک بودند تا در جذابیت بصری. در این میان علاقه و توجه به طبیعت به عنوان سرچشمه ی الهام هنری از رمانتیسم جدا گردید و به مسیری که توسط کونستابل و ترنر نشان داده شده بود ره سپرد، اما با تمایلاتی کاملاً برون گرایانه.  

 

 

 

 

تصویر 66: فردریک ادوین چرچ، مرکز کوهستان آند. 1859. رنگ روغن روی بوم.

168 در 303 سانتیمتر. موزه متروپولیتن نیویورک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.