باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

انسان یک انگل معمولی

گفتگوی ولت آن لاین با پروفسور موسبرگر محقق علوم طبیعی

برگردان علی محمد طباطبایی 

 

 

  

 

انسان خود را اشرف مخلوقات تلقی می کند، اگر چه جزء کوچکی از زیست کره ی ما بیشتر نیست. با این وجود به باور فولکر موسبرگر محقق علوم طبیعی انسان بر خلاف موجودات دیگر این توان را دارد تا از موقعیتی که در جهان دارد مطلع گردد. ولت آن لاین با او در باره تصوری که انسان ها معمولاً از خود دارند و خطای آفرینش باوران (Kreationisten) به گفتگو نشسته است.

 

 

گونه انسان می تواند با اندیشه ژرف و فاصله گرفتن از وضعیتی که در آن گرفتار است خود را همچون نمونه های آزمایشگاهی از یک قارچ که در ظروف مخصوص قرار داده شده با نگاهی بی طرفانه بنگرد. فولکر موسبرگر مدیر یک مرکز تحقیقاتی در فرانکفورت است که موزه ی مشهور زنکنبرگ (Senckenberg) نیز به آنجا تعلق دارد. این یک موسسه تحقیقاتی است اما در عین حال یک مجموعه ی بزرگ از نمونه های زیست شناختی با خاصیتی آموزشی نیز می باشد. این محقق دیرینه شناسی بر این عقیده است که انسان ها در حفاظت از محیط زیست بیش از اندازه به خرس های قطبی اهمیت می دهند و در عوض در باره موجودات مهم اما بی سر و صدایی مانند باکتری ها چندان اندیشه خود را بکار نمی گیرند. در این مصاحبه او همچنین در باره تصوری که انسان ها از خود دارند سخن می گوید ـ و در باره دلایلی که چرا آفرینش باوران نمی توانند به مقصود خود برسند.

 

ولت آن لاین: آقای پروفسور موسبرگر، شما در جایی انسان ها را به عنوان انگل های کاملاً معمولی نامیده اید. درست است؟

 

پروفسور موسبرگر: بله، همینطور است. موضوع اینجاست که رفتار انسان بر روی زمین اساساً فرقی با هر نوع از باکتری ها، مورچه ها یا پرندگان ندارند. تمامی موجودات و از جمله ما منابع قابل استفاده را به مصرف می رسانیم تا در حد ممکن به خوبی به زندگی خود ادامه داده و گونه ی خود را بر روی این سیاره زیاد کنیم. تمامی موجودات دارای یک چنین شیوه زیستی هستند. اما تنها موردی که ما را از آنها جدا می کند توانایی ما در خصوص تأمل کردن در رفتار خودمان است ـ و این که به این ترتیب شاید رفتار دیگری را در پیش گیریم. 

 

ولت آن لاین: ما سیاره خود را استثمار می کنیم و این که چگونه باید این کار را انجام دهیم را مورد بررسی قرار می دهیم. اما آیا از جهت این عمل هیچ مسئولیتی متوجه ما نیست؟

 

پروفسور موسبرگر: خیر. به لحاظ زیست شناسی تکامی نباید حتماً این گونه باشد. صرفاً به این دلیل که ما انسان ها تشخیص می دهیم منابع زیستی همیشگی و بی پایان نیستند، ما دارای این مسئولیت نیستیم که آنها را حفظ کنیم. از طرف دیگر دیوانگی خواهد بود که چنین نکنیم. 

 

ولت آن لاین: آیا به عقیده شما این احتمال وجود دارد که انسان ها زندگی بر روی زمین را به طور کامل نابود کنند؟

 

پروفسور موسبرگر: خیر، تصور نمی کنم. فرض کنید که گروه های مختلفی از انسان ها هم زمان بر روی زمین بمب های اتمی خود را منفجر کنند و با سلاح های زیستی رودخانه ها، دریاها و هوا را مسموم کنند. به این ترتیب شاید بتوانند خودشان را نابود کرد، یا شاید پستانداران، پرندگان و خزندگان را. اما هرچقدر ما بیشتر زندگی را مورد بررسی های علمی قرار دهیم با شکل های جدیدتری از انواع موجودات آشنا می شویم که می توانند در بدترین شرایط به زندگی ادامه دهند و البته انواع سلاح های بشر نیز نمی تواند آنها را از بین ببرد.

 

ولت آن لاین: مثلاً همین سوسک های فاضلاب که گفته می شود از یک جنگ اتمی جان به در می برند؟

 

پروفسور موسبرگر: بله. یا حتی باکتری ها را در نظر آورید که در عمق صدمتری لایه های زمین بدون اکسیژن به زندگی خود ادامه می دهند و آن انواع دیگری از آنها که در یخ های دائمی یا در چشمه های گوگرددار یا در اعماق دریاها تحت فشار خیلی زیاد بدون مشکل زندگی می کنند. انسان برای آن که بتواند زندگی را در این سیاره به طور کامل نابود کند باید آب ها را از بین ببرد.  

 

ولت آن لاین: آیا این تنها عامل محدود کننده است؟

 

پروفسور موسبرگر: حد اقل مهمترین عامل که هست. اما از زمانی که بر روی زمین زندگی وجود دارد، یعنی در واقع از حدود 8/3 میلیارد سال پیش همیشه آب وجود داشته است. بدون آب هرگز سلول های گیاهی و جانوری شکل نمی گرفت و ما دارای جو انباشته از اکسیژن نمی بودیم و به این ترتیب امکانی برای بوجود آمدن شکل های پیشرفته تر حیات موجود نبود. البته دایناسورها و بسیاری دیگر از جانوران و گیاهان اکنون منقرض شده اند اما با این وجود زندگی همچنان ادامه یافته است. 

 

ولت آن لاین: از زمانی که گزارش اشترن سعی نمود تا هزینه های احتمالی تغییر آب و هوا را فهرست وار نشان دهد و گزارش های آی پی سی سی این تغییرات را به نمایش گذارد به ناگهان آب و هوا به مسئله ای درجه یک تبدیل شده است.  

 

پروفسور موسبرگر: بله. گزارش آی پی سی سی 15 سال است که وجود دارد. اما از زمانی که هزینه های اقتصاد ملی آنها نیز برآورد می شوند یک خودآگاهی جدید در باره ی « ارزش » زیست کره بوجود آمده. این نکته مثبتی است، حتی علی رغم این که مباحثه های عمومی اغلب تا اندازه ای به سوی مسیری اشتباه هدایت می شوند. زیرا آیا این که خرس های قطبی بتوانند پس از گرم تر شدن آب و هوا همچنان زنده بمانند یا نه، برای زیست کره و انسان ها در اساس تاثیر زیادی ندارد. مسئله بسیار مهم تر این است که آیا انواع مهمی مثلاً بعضی از باکتری ها که نقشی کلیدی دارند می توانند همچنان باقی بمانند یا خیر. زیرا اگر آنها دیگر در خاک وجود نداشته باشند ممکن است گندم دیگر رشد نکند. بیشتر این ارتباطهای بوم شناختی را که برای ما اهمیتی حیاتی دارند ما زمانی می شناسیم که دیگر کارازکار گذشته است. یعنی مثلاً هنگامی که محصولات کشاورزی کاهش شدید پیدا می کنند ما به دنبال دلایل مربوطه می گردیم و در این لحظه دیگر باکتری ها از دست رفته اند.

 

ولت آن لاین: شاید علت آن که انسان ها توجه اندکی به گرم تر شدن دمای زمین دارند این باشد که این معضل گونه ما انسان ها را چندان در تنگنا قرار نمی دهد.

 

پروفسور موسبرگر: شاید. منشأ انسان به لحاظ تاریخ تکامل داروینی آفریقا است، منظور این است که حرارت های گرم تر را ما بیشتر ترجیح می دهیم. و اگر غلظت گازکربنیک هوا مقدار اندکی بیشتر شود نیز تاثیر منفی بخصوصی روی ما ندارد. شاید به این ترتیب انسان با گرسنگی، جنگ و مهاجرت اقوام روبرو گردد و بخش ها و جوامع مختلفی از جهان دچار صدمه هایی بشوند ـ و بنا به همین دلایل هم هست که بالاخره باید کاری کنیم ـ اما در هر حال این ها باعث نمی شوند که ما نگران بقای گونه ی خود باشیم. 

 

ولت آن لاین: گونه ی ما انسان ها از تکامل طبیعی گونه ها تا حد زیادی جدا شده است و ما می توانیم فشارهای محیط زیست مانند تغییرات دما را به کمک لباس ها و منازل متناسب جبران کنیم. ما با بیماری ها به توسط داروهایی که می سازیم مقابله می کنیم و برای جبران تغذیه ناکافی در سرتاسر جهان موسسه های بسیاری بوجود آمده. 

 

پروفسور موسبرگر: درست است. انسان تنها جانوری است که در نتیجه ی « تکامل فرهنگی » دیگر به طور مستقیم تحت تاثیر شرایط طبیعی محیط زیست قرار ندارد.

 

ولت آن لاین: بنابراین آیا باید به این نتیجه گیری برسیم که ما دیگر تحت تاثیر قوانین تکامل طبیعی دچار تغییرات بیشتر از این نمی شویم؟ نوآوری ها اغلب در بحران ها است که به فکر بشر رسیده است.  

 

پروفسور موسبرگر: اکنون انسان عملاً تا حد بسیاری از تکامل طبیعی شانه خالی می کند. آنچه بیشتر روی او اثر می گذارد تکامل فرهنگی است. برای مثال هنگامی که بعضی از انسان ها بر ضد یک نوع ویروس سرماخوردگی خطرناک مایه کوبی شده باشند، در شرایط وجود همه گیر شدن همان ویروس کسانی که مایه کوبی نشده اند احتمال به مراتب بیشتری دارد که دچار بیماری سرماخوردگی خطرناک شوند. منظور این است که شانس بقای نسل بعدی تا حد بسیاری به دارو و درمان وابسته است و به فرهنگ موجود و نه به ژنها.

 

ولت آن لاین: چنین به نظر می رسد که ما به یمن فن آوری ها و پزشکی جدید می توانیم تقریباً از پس تمامی تغییرات جوی برآئیم. حد اقل این که گونه ی انسان دیگر تهدید نمی شود. معنای آن این خواهد بود که ما بر سرنوشت خود مسلط شده ایم؟

 

پروفسور موسبرگر: همانگونه که اشاره شد گونه ی ما انسان ها تهدید نمی شود، اما کیفیت آینده ی ما تا حدی در دستان خود ما است. ما باید نقش انسان را در نظام سیاره خود زمین بهتر درک کنیم و سپس « خردمندانه » و یا به عبارتی با توجه به چشم اندازهای بلند مدت مورد بررسی و تنظیم قرار دهیم.  

 

ولت آن لاین: شما مدیر یکی از بزرگترین موزه های تاریخ طبیعی در آلمان هستید. نمایشگاهی که هدفش نشان دادن نقش و اهمیت نظام سیاره ی ما زمین است باید به چه صورتی باشد؟

 

پروفسور موسبرگر: با توجه به اهمیتی که این قبیل نمایشگاه ها دارند، کل مجموعه ای که با مفهوم « نظام سیاره زمین » مرتبط است و می تواند پیامدهای بسیار فراگیری داشته باشد را نمی توان در یک نمایشگاه به تنهایی به مردم معرفی کرد و حتی با سخنرانی ها، کتاب ها یا مقاله های جدا از هم نیز نمی توان. و باز هم می توان ادعا کرد که آموزش مسائل مربوط با طبیعت از سنین کودکی یا بهبود بخشیدن سطح درس های زیست شناسی و فیزیک در مدارس و دبیرستان ها نیز تاثیر مورد نظر را به هیچ وجه نخواهد داشت. برای آن که بتوان انسان ها را نه فقط از جهت نظری (تئوریک) با نوع کارکرد نظام سیاره ما زمین آشنا ساخت بلکه این مشکلات را واقعاً قابل درک نیز ساخت و این که ما با چه نوع انتخاب های متفاوتی مواجه هستیم باید تمامی نظام آموزشی و محتوای موارد درسی را تغییر دهیم. ما باید از دوران کودکی یاد بگیریم که اندیشیدن و عمل کردن خود را بر سیستم ها و بر چرخه ها قرار دهیم. برای مثال شکاف میان رشته ها در درس های علوم طبیعی در مدرسه ها ما را به هدف مورد نظر نمی رساند.

 

ولت آن لاین: آیا بنیان این رشته ها در حال حاضر بر درک خردمندانه قرار دارد؟

 

پروفسور موسبرگر: البته. لیکن آنچه جایش خالی است ارتباط خردمندانه میان آنها است. با خرد می توان بسیاری چیزها را درک کرد، اما خرد به تنهایی کافی نیست. کسی که تخصص تحصیلات دانشگاهی خود را بر زیست شناسی سلولی قرار دهد احتمالاً در باره ی خود سازواره، تکامل داروینی آن و نقشی که در اکوسیستم دارد هیچ نمی د اند. نظام سیاره ما زمین بسیار پیچیده است و از این رو باید آن را به صورت یک مجموعه مورد ادراک قرار داد. در دانشگاه ها و دبیرستان ها آنچه به طور طبیعی مربوط به هم است از یکدیگر جدا می شود.   

 

ولت آن لاین: اگر انتقال حقایق مربوط به نظام سیاره زمین بسیار کار دشواری است، نباید حد اقل از نظریه هایی مانند نظریه تکاملی داروین جانبداری بهتری بکنیم؟ برای مثال در آمریکا همواره تعداد بیشتری از انسان ها به آفرینش باوری معتقد هستند، به عبارت دیگر اعتقاد به این که جهان را یک آفریدگار بوجود آورده است. در شهر هایدلبرگ آفرینش باوران سوئیسی مشغول درست کردن یک مجموعه آموزشی وسیعی برای دفاع از آفرینش باوری هستند.  

 

پروفسور موسبرگر: فکر نمی کنم ما در آلمان از این جهت باید نگرانی داشته باشیم. آفرینش باوری یک یاوه ی علمی است و یاوه ی علمی تاکنون کجا توانسته خودش را به اثبات رساند؟ روشن است که انسان ها هنگامی که به مشکل برمی خورند گرایش به این دارند که به چیزی عظیم تر مثلاً به خداوند اعتقاد داشته باشند. علت آن می تواند بحران ها، جنگ ها یا حتی انواع و اقسام گزارش های علمی گیج کننده ای باشد که مردم ارتباط منطقی بین آنها نمی بینند و به همین دلیل آشفته می شوند. اما در دراز مدت فقط آن اعتقاداتی می توانند جان به در برند که به اندازه کافی هوشمندانه باشند و شناخت علمی نیز ماندن آنها را اجازه دهد. بقیه دیگر فقط تجلی هایی از مد روز هستند. مسیحیت را در نظر گیرید: این که تا امروز همچنان موفق بوده علتش این است که کلیسا پی برده است که چگونه نتایج جدید علمی را بپذیرد و با آن همرنگ شود. دیگر هیچ مسیحی فهمیده ای امروزه بر این باور نیست که از عمر زمین فقط چند هزار سال می گذرد.   

 

 

http://www.welt.de

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.