باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

فمینیسم در برابر علم

استیون گولبرگ

برگردان علی محمد طباطبایی 

 

  

 

 طی سال های گذشته روشنفکران و متفکرین فمینیست تلاش کرده اند که آثار مارگارت مید را برای موجه جلوه دادن نظریه ی برگشت پذیری نقش جنسیت مورد استفاده قرار دهند. اما حتی مید نیز به شخصه و به طور پیوسته اظهار کرده است که مردها در جوامعی که او مورد بررسی قرار داده هم رهبری مسائل عمومی را به عهده داشته اند و هم در خانه اقتدار نهایی را. لیکن فمینیست ها می خواهند که تفسیر ایدئولوژیک خود را به بقیه تحمیل کنند.

 

 

ادامه مطلب ...

افسانه ی بیماری روانی

توماس زاز

(آمریکن سایکولوژیست شماره ی 15، صفحات 113 الی 118)

برگردان علی محمد طباطبایی 

 

 

 

هدف من در این مقاله مطرح کردن این پرسش است که « آیا چیزی به عنوان بیماری روانی وجود دارد ؟ » و نشان دادن آن که چنین چیزی فقط یک تصور است. از آنجا که امروزه عقیده به بیماری روانی به شدت و به طور گسترده مطرح می باشد، تحقیق در باره ی شیوه هایی که در آنها این اصطلاح به خدمت گرفته شده، به نظر می رسد که ضرورت بسیار یافته است. به طور قطع می توان گفت که بیماری روانی به معنای دقیق کلمه یک « چیز » نیست ـ و یا یک شیء مادی ـ و از این رو صرفاً می تواند به همان طریقی که در آن سایر مفاهیم نظری مطرح می باشند « وجود » داشته باشد. با این همه، نظریه ها دیر یا زود ـ حد اقل در مورد کسانی که به آنها اعتقاد پیدا کرده اند ـ عادت مطرح بودن به عنوان « حقایق عینی » را کسب می کنند. طی دوره های تاریخی بخصوصی، مفاهیم توضیحی از قبیل ربوبیت، جادوگری و موجودات ذره بینی نه فقط به عنوان نظریه بلکه به عنوان علت های بی نیاز از اثبات و بدیهی بیشماری از رویدادها در نظر گرفته شده اند. من کاملاً می پذیرم که امروزه بیماری روانی به طور فراگیر در شیوه ای نسبتاً مشابه تلقی می گردد، یعنی به عنوان علت بیشماری از رویدادهای گوناگون. به عنوان پادزهری برای استفاده ی خودخواهانه از مفهوم بیماری روانی ـ چه به عنوان پدیده ای، نظریه ای یا علتی بدیهی ـ بگذارید که این پرسش را مطرح کنیم: معنای دقیق آن چیست، هنگامی که استفاده از این واژه تاکید می کند که شخصی از نظر روانی بیمار است ؟

ادامه مطلب ...

نقاب و چهره (1)

ادراک شباهت سیماشناختی* در زندگی و هنر

ای.اچ. گمبریچ

بخش اول

برگردان علی محمد طباطبایی 

 

   

 

 

   مقاله ی حاضر(1) بر اساس فصلی از کتابم « هنر و توهم » نوشته شده است، یعنی فصلی که عنوانش تجربه ی کاریکاتور(2) بود. در قرن هفدهم کاریکاتور به عنوان روشی از چهره پردازی تعریف شده بود که هدفش رسیدن به بالاترین شباهت از کل یک سیماشناسی** است، آنهم در حالیکه تک تک اجزاء چهره [درآن] تغییر می یابند. بنابراین کاریکاتور توانست برای نشان دادن هم ظرفیتی*** [یا برابری] نظر مرا تأمین کند، یعنی برای اثبات اینکه تصاویر هنری می توانند قانع کننده باشند آن هم بدون آنکه از نظر عینی [ظاهری] واقع گرایانه. با این وجود من هیچگونه تلاشی برای بررسی دقیق‎تر اینکه چه چیزی در آفرینش یک شباهت خیره‎کننده دخالت دارد به خرج ندادم. چنین به نظر می‎رسد که تاکنون هیچ‎کس تمامی قلمروی گسترده ی شباهت درگیر در چهره پردازی را در چارچوب روان شناسی قوه ی ادراک آدمی موردکاوش قرار نداده است. باید برای این قصور دلایلی وجود داشته باشد که از پیچیدگی هراسناک مسئله ی مورد نظر فراتر می‎رود.

ادامه مطلب ...

فرضیه زیبایی شناسی

اثر کــلایو بل

بخش اول

برگردان علی محمد طباطبائی 

 

 

 

 

آشنایی با کلایو بل:

آرتو کلایو هوارد بل در سپتامبر 1881 در Berkshire در لندن چشم به جهان گشود. پس از پایان کالج ترینتی در کمبریج در سال 1902 فارع التحصیل گشت و چندین سال را به مطالعه و بررسی هنر در پاریس گذراند. سپس در سال 1907 به لندن بازگشت و در این هنگام با خانم Stephan Vanessa ازدواج نمود. ونسا خواهر نویسنده ی معروف ویرجینیا وولف بود که البته پس از ازدواج با لئونارد وولف این نام خانوادگی را به رسم اروپائی ها پذیرفت. این چهار شخصیت هسته ی حلقه ای از نویسندگان و هنرمندان انگلیسی را به نام گروه بلومزبری  (Bloomsbury)  بوجود آوردند. همچنین از سال 1910 بین او و راجر فرای (Roger Fry) منتقد مشهور انگلیسی دوستی قابل توجهی شکل گرفت. آنها توانستند با یاری یکدیگر دومین نمایشگاه بسیار برجسته ی پُست امپرسیونیست ها را در 1912 در لندن برگذار کنند.    

ادامه مطلب ...

آیا حجاب اجباری با اجبار در بی حجابی یکی است

علی محمد طباطبایی 

  

 شما هم یقینا این اظهار نظر کلیشه ای را بارها شنیده اید که می گوید: « به اجبار حجاب کردن بر سر زنان همان قدر بد است که به اجبار حجاب آنها را برداشتن. » منطقی که اساس این اظهار نظر را تشکیل می دهد و بسیار مدرن به نظر می رسد نیز روشن است: زنها باید خودشان آزادانه تصمیم بگیرند که می خواهند محجبه باشند یا بی حجاب و یا به عبارت دیگر در جامعه باید چنان درجه ای از آزادی حکمفرما باشد که از جهت پوشش دینی به کسی چیزی تحمیل نشود. در ظاهر امر به نظر نمی رسد که در این ادعا اشکالی وجود داشته باشد و بهتر از این دیگر چه انتظاری می توانیم از جامعه مورد نظر خود داشته باشیم. با این حال من برآنم که نشان دهم یک جای این اظهار نظر کلیشه می لنگد و یا به عبارتی برای هر انسانی با توجه به موضعی که در برابر حجاب دارد یکی از این دو وضعیت به مراتب غیر قابل تحمل تر از دیگری است و بنابراین نمی تواند برای او هر دو حالت به یک اندازه غیر قابل قبول باشد.

ادامه مطلب ...

در باره هنر مفهومی

جوزی آپلتون

برگردان علی محمد طباطبایی 

 

  

 

 

 مقدمه ی مترجم:

چند هفته پیش از این در صفحه ی آخر یکی از روزنامه های صبح تهران مطلب کوتاهی آمده بود در باره ی جدیدترین مسابقه ی بنیاد ترنر در گالری تیت لندن (بخش مدرن). در آنجا ضمن نام بردن از برادران چاپمن به عنوان معروف ترین شرکت کنندگان و کسانی که شاید جایزه ی امسال را به خود اختصاص دهند ادعا شده بود که ویژگی آثاری که به این نمایشگاه راه پیدا می کنند گذشته از جنجالی بودن، فلسفی بودن آنهاست. خواندن چنین ادعایی برای من که هم به هنر بسیار علاقه مند هستم و هم به فلسفه بسیار گران آمد. من که مدت ها بود از بررسی جدید ترین جلوه های هنر غرب عقب مانده بودم بلافاصله روی سایت بی.بی.سی رفتم تا از آثار راه یافته به مسابقه ی امسال و بخصوص آثار برادران چاپمن مطلع گردم. اولین تصویری که دیدم (و شما هم می توانید ببینید) (1) یکی از جدیدترین آثار برادران چاپمن در تیت لندن بود. یک تشک بادی به رنگ آبی تند و دو پیکره ی برهنه و مونث روی آن که در حال عشقبازی بودند. البته پیکره ها در ظاهر امر از آن عروسک های پلاستیکی و بادی بودند که معروف است در جنگ ویتنام به سربازهای آمریکایی می دادند تا دوری از خانه و کاشانه را بهتر تحمل کنند. اما نکته ی اصلی این اثر به اصطلاح هنری و آنچه شاید منظور آن روزنامه از فلسفی بودن است این بود که آنها نه از جنس پلاستیک که همگی (حتی تشک بادی) از جنس برنز بودند (که مشاهده گر در نظر اول و بدون لمس کردن آنها چنین چیزی را نمی تواند دریابد). خوب اگر فلسفی بودن این است دیگر کار فلسفه را باید تمام شده به حساب آورد.

ادامه مطلب ...