آیان هیرسی علی
برگردان علی محمد طباطبایی
سکولارها و لیبرال های ترکیه پس از سالها خواب غفلت تازه متوجه اوضاع کشور شده اند. میراث کمال آتاتورک در حال نابودشدن است و آنهم نه توسط یک قدرت مهاجم
خارجی، بلکه از درون کشور و توسط خود مردم ترکیه که در
حسرت یک حکومت اسلامی می سوزند
از زمان کمال آتاتورک، ترکیه همواره میان کسانی که می خواهند حکومت را مطابق با دستورات اسلامی به جلو برند و دیگرانی که برنامه شان خارج کردن اراده ی الله از حوزه عمومی است در کشاکش است. حامیان اسلام در دولت مانند رجب طیب اردوغان و عبدالله گل و حزب عدالت و توسعه به نحو چشمگیری در اهداف خود موفق بوده اند. آنها بر خلاف سکولارهای لیبرال این واقعیت را به خوبی درک کرده و مورد استفاده قرار داده اند که برای از بین بردن و بی اثر ساختن دموکراسی بهترین شیوه به کاربستن روش های خود دموکراسی است. آنها با چنین بصیرتی یک استراتژی قدرتمند را به خدمت گرفته اند. سه ستون این استراتژی ارزش بررسی و توجه بیشتری دارد.
اولین آنها « دعوت » است، روشی که مبتکر اصلی آن بنیان گذار دین اسلام بود. معنای دعوت موعظه ی اسلام به طور مستمر و از روی ایمان کامل است و آنهم به عنوان شیوه ای برای زندگی و روشی برای حکومت. هر کسی که تازه به این کیش در می آید موظف است که او نیز به نوبه ی خودش اسلام را برای دیگران تبلیغ کند. به این ترتیب یک حرکت در توده ی مردم ایجاد می شود که قلب ها و ذهن های آنها را به دست می آورد.
سکولارهای ترکیه این ستون را دست کم گرفتند و به این ترتیب در رقابت برای تسخیر قلب و ذهن انتخاب کنندگان به اندازه ی کافی تلاشی به خرج ندادند. اکنون آنها با این واقعیت تکان دهنده ی سنجش افکار عمومی روبرو شده اند که نشان می دهد احتمالا 70 درصد از رای دهندگان چنانچه اردوغان، یعنی نخست وزیر کشور در تغییر دادن قانون اساسی جهت انتخاب مستقیم ریاست جمهور توسط مردم موفق گردد، عبدالله گل را به عنوان رئیس جمهور انتخاب خواهند کرد. هرگونه مخالفت سکولارها بر علیه این تصمیم مردم آشکارا به نظر نامعقول و غیر دموکراتیک خواهد آمد.
ستون دوم بهبود اقتصاد کشور است. نمی توان انکار نمود که وقتی احزاب سکولار در قدرت بودند اقتصاد ترکیه در وضعیت بدی قرار داشت و از زمانی که اردوغان به نخست وزیری رسید رشد اقتصاد همراه با کاهش تورم و افزایش سرمایه گذاری های خارجی بسیار بهتر شده است.
ستون سوم نظارت بر دو نوع تشکیلات در دموکراسی است: آنهایی که برای آموزش شهروندان طراحی شده است (آموزش و رسانه ها) و گروه دیگری که برای حفظ نظم و قانون بوجود آمده است (پلیس، تشکیلات قضایی و پلیس امنیتی). به سخن دیگر اسلام گرایان نظارت بر اطلاعات را که شما دریافت می کنید در اختیار دارند و این قدرت را که دهان شما را ببیندند.
پس از آن که انقلاب اسلامی در 1997 در اولین تلاش خود با ناکامی مواجه شد ـ و این هنگامی بود که ارتش ترتیب یک « کودتای نرم » را بر علیه اسلام گرایانی که با انتخابات به قدرت رسیده بودند داد ـ اردوغان و حزبش پی بردند که با سیاست گام به گام قدرت بیشتر و بادوام تری را به دست خواهند آورد. آنها یقینا به این نتیجه رسیده بودند که اسلامیزه کردن تمام و کمال ترکیه فقط هنگامی میسر است که آنها کنترل ارتش و دادگاه قانون اساسی را به دست آورند، یعنی دو نهادی که تا به امروز مطابق با انتظارات آتاتورک برای حفظ ترکیه به عنوان یک کشور سکولار وفادار مانده است.
تصمیم فعلی دادگاه قانون اساسی مبنی بر ابطال نامزدی گل برای ریاست جمهوری پس از اعلام نظر ارتش که حافظ سکولاریسم است فقط می تواند یک بدبیاری و شکست موقتی برای اسلام گرایان باشد. اردوغان و گل هنوز هم کارت برنده ی دیگری در آستین خود دارند. اگر آنها همین خویشتن داری و تحمل را که تا به اینجا نشان داده اند همچنان حفظ کنند، این احتمال وجود دارد که اسلام گرایان به توسط ادامه دادن به دلبری برای عضویت در اتحادیه اروپا به هدف خود برسند. رهبران ساده اما با حسن نیت اروپایی توسط اسلام گرایان حاکم از همان ابتدا چنان آلت دست قرار گرفتند که بگویند ارتش ترکیه مانند ارتش های کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید تحت نظارت بخش مدنی و غیر نظامی قرار گیرد. از چنین زاویه ای البته اردوغان و حزبش سزاوار موفقیت هایی که به دست آورده اند می باشند و آنها را به این خاطر مورد انتقاد قرار دادن یقینا شیوه ی مناسبی برای جلوگیری کردن از دستیابی آنها به قدرت تمام و کمال در ترکیه نیست.
واقعیت این است که در بازنگری به گذشته، لیبرال های سکولار در ترکیه فقط باید خود را ملامت کنند. آنها قدرت « دعوت » را دست کم گرفتند، در بهبود اقصاد هنگامی که خود در قدرت بودند ناکام ماندند و این نکته را نیز درک نکردند که اعضای اتحادیه بازیچه ی اسلام گرایان شده اند، عملی که هدف از آن رسیدن به کنترل بر ارتش و دادگاه قانون اساسی بود.
هرچند یکی از ویژگی های لیبرالیسم آموختن از آزمایش و خطا است. این واقعیت که لیبرال های سکولار در ترکیه دچار اشتباه شده اند به این معنا نیست که نمی توانند تلاش جدیدی برای حفظ میراث آتاتورک و ایجاد موقعیت جدیدی برای پیشرفت دموکراسی ترکیه بر اساس ارزش های غربی به خرج دهند.
سکولار های ترکیه باید طرحی برای آغاز نمودن به نهضت مردمی خودشان بیفکنند که پیام آن آزادی فردی باشد. آنها باید اطمینان رای دهندگان به یک اقتصاد لیبرال در ترکیه را دوباره ترمیم کنند و باید تشکیلات آموزش، اطلاعات، پلیس و تشکیلات قضایی را فتح مجدد نمایند.
آنها همچنین باید رهبران اتحادیه اروپا را در این خصوص متقاعد سازند که ارتش و دادگاه قانون اساسی در ترکیه ـ علاوه بر دفاع از ترکیه و از قانون اساسی ـ باید از دموکراسی ترکیه در برابر اسلام گرایان دفاع کند، آنچه شاید اهمیت کمتری از دیگر وظایف آنها نداشته باشد.
بازگرداندن سکولاریسم راستین به ترکیه به معنای هر نوعی از سکولاریسم نیست. معنای آن سکولاریسمی است که از آزادی های فردی محافظت می کند و نه از آن نوع اولترا ناسیونالیسمی اش که باعث ایجاد حال و هوایی می شود که در آن « نبرد من » از هیتلر به یک کتاب پرفروش تبدیل می شود، قتل عام ارمنیان انکار می گردد و اقلیت ها تحت تعقیب قرار می گیرند. نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی هرانت دینک توسط یک چنین ناسیونالیستی به قتل رسید.
یک چنین ترکیبی از ناسیونالیسم زهرآگین و اسلام غرض ورزانه در ترکیه است که لیبرال های سکولار را در برابر چالشی به مراتب بزرگتر از هر حرکت لیبرالی دیگر در روزگار ما قرار داده است. لیبرال دموکراسی های دیگر در غرب باید از لیبرال های ترکیه در چنین دوران سختی حمایت کنند. این ادعا که چنین حمایتی با این تشخیص آغاز می گردد که ارتش ترکیه مانند هیچ ارتش دیگری در جهان نیست شاید در ظاهر به نظر تناقض گویانه بیاید. وظیفه ای که این ارتش به عهده ارد یگانه است زیرا باید از ویژگی در سکولاریسم ترکیه محافظت کند.
EU SHOULD STAND BY TURKEY'S LIBERALS by Ayaan Hirsi Ali.
http://www.digitalnpq.org/