گفتگو با هیلگه لندویر
برگردان علی محمد طباطبایی
سال های طولانی است که پرسش هایی ذهن بشر را پیوسته به خود مشغول داشته است. گاهی حتی دانشمندان علوم طبیعی نیز پاسخ روشنی برای آنها در اختیار ندارند. از این رو ولت آن لاین از فیلسوفان سرشناس برای ارائه پاسخ های مناسب درخواست کرده است. آنها به ما می گویند که چه هنگام ابراز عشق به دیگری از روی صداقت است یا چگونه می توان ثابت نمود که ما بیداریم و همه آنچه تجربه می کنیم یک رویا نیست و این که آیا واقعاً ما وجود داریم؟
پرسش: انسانی که دچار بیماری آلزایمر شده و در نهایت تمامی چیزها را در باره ی خود و زندگی که تا آن زمان داشته فراموش می کند آیا هنوز هم همان انسان قبلی است؟
هیلگه لاندور: بله و خیر. او دیگر آن شخصیتی نیست که زمانی بود، هرچند در برداشتی بسیار معمولی او هنوز هم خودش است: او هنوز هم می داند که دردی که در جایی از بدنش حس می کند مربوط به خود اوست و نه کس دیگر. او خود را کمابیش در وضعیتی که هست حس می کند، هرچند (دیگر) نمی تواند در این باره چیزی را بیان کند.
ما هرکدام به این ترتیب برای خود به یک فرد تبدیل می شویم که در روابط متقابل با دیگران به عنوان یک فرد مورد شناسایی آنها قرار گیریم. پرسشی که در اینجا از من شده است منظورش قرارگرفتن انسان در وضعیت ضعف عقل دائمی پیشرفته است، هنگامی که انسان خویشان نزدیک خود و اشیاء معمولی را دیگر نمی شناسد و شخصیتش عوض می شود. ما نیز این فرد بیمار را تقریباً دیگر نمی شناسیم، اما او در نتیجه از دست دادن توانایی هایش به یک شخص دیگر یا اصلاً به چیزی دیگر تبدیل نشده است.
حتی علی رغم آن که بیمار یک چنین رفتار حیرت انگیزی دارد، ما به سهم خود او را در مقام یک انسان ادراک می کنیم، کسی که بیمار است اما یک جانور نیست، بلکه به نوعی رفتار می کند که مناسب جانوران است. او فردی است که تقریباً نمی داند کیست، اما در هر حال یک موجود زنده است و نه یک شیء.
خانم پروفسور هیلگه لندویر در دانشگاه آزاد برلین تدریس می کند و در همان جا به تحقیقات می پردازد. موضوعات اصلی تحقیقات او اخلاق، فلسفه علوم اجتماعی و بررسی های جنسیتی است.