برگردان علی محمد طباطبایی
سال های طولانی است که پرسش هایی ذهن بشر را پیوسته به خود مشغول داشته است. گاهی حتی دانشمندان علوم طبیعی نیز پاسخ روشنی برای آنها در اختیار ندارند. از این رو ولت آن لاین از فیلسوفان سرشناس برای ارائه پاسخ های مناسب درخواست کرده است. آنها به ما می گویند که چه هنگام ابراز عشق به دیگری از روی صداقت است یا چگونه می توان ثابت نمود که ما بیداریم و همه آنچه تجربه می کنیم یک رویا نیست و این که آیا واقعاً ما وجود داریم؟
پرسش: نظر شما در باره یازدهمین تز مارکس در باره فویرباخ چیست که می گوید: « فلاسفه فقط جهان را تفسیر کرده اند، اما مسئله تغییر آن است »؟
فریدر اتو ولف: در 1845 کارل مارکس 11 نکته را در دفتریاداشت خود ثبت نمود. بعدها انگلس همان ها را در ماترک مارکس پیدا کرد و پس از حک و اصلاح آن ها را با عنوان « تزهایی در باره فویر باخ » منتشر نمود. این یاداشت ها امروزه هنوز هم نکته های مهمی برای مباحثه در بر دارند.
در یازدهمین تز آن یاداشت ها منظور مارکس تفاوت و تناقض میان فعالیت فیلسوفان و تغییردادن جهان نبوده. تفسیرکردن جهان همچنان وظیفه ای مهم و ضروری باقی مانده است، اما نه وظیفه ای کافی: اگر می خواهیم بدانیم که موضوع اصلی کار فیلسوفان چیست باید از این تفسیرکردن ها فراتر رویم. روی سخن مارکس فیلسوفانی است که برایشان آزادی و تعین سرنوشت تمامی انسان ها اهمیت دارد. او می خواهد که از این حد فراتر رویم: این نسبت ها را بر اساس امکانات خاصی که برای آزادی دارند دریابیم ـ و آنها را در چنین تعبیری به رقص درآوریم، و از جمله آنها « خوددگرگونی » را.
این دعوت از علوم اجتماعی و سیاسی به شرکت در مبارزه طلبی از آن زمان همچنان باقی مانده است. اتفاقاً فلسفه نیز همچنان دعوت به شرکت در مبارزه شده است: چگونه یک اندیشه انتقادی و در عین حال عملی می تواند ساخته شود که نه در همان حدی متوقف بماند که فقط چگونگی خودش را بیان کند و نه به این راضی باشد که فقط آرزو کند چگونه باید باشد؟ یعنی اندیشه ای که بر امکان رهایی انسانی به عنوان یک پروسه واقعی پیشدستی کند ـ بدون آن که خود و دیگران را فریب دهد.
چرا ما انسان ها هنوز هم موفق به ایجاد جهانی اجتماعی نشده ایم که در آن برای هر فرد این اصل تعین کننده است که آزادی دیگران شرطی لازم برای آزادی خودمان است؟ این پرسشی همیشگی است. آن نظریه ای که نتواند از این پرسش شانه خالی کند به عنوان نیش فلسفیدن باقی می ماند.
http://www.welt.de