هر انسانی نه فقط خودش به تنهایی است، که او در عین حال نسخه ای منحصربه فرد است، چیزی کاملاً ویژه در جهان ودر هر حال نقطه ای با اهمیت و اسرارآمیز که در آن پدیده های جهان با هم تلاقی کرده اند. امری که [در جهان] فقط یک بار اتفاق افتاده و دیگر تکرار نمی شود. به همین خاطر است که چرا سرگذشت یک انسان مهم، جاودانی و ربانی است. از همین رو هر انسانی تا زمانی که به نوعی زندگی می کند و خواست طبیعت را اجابت، بی نظیر است و سزاوار هر توجهی. در هر انسانی روح به شکل تبدیل شده است، در هر کدام از ما موجودی در حال رنج است، در وجود هر انسانی رستگاری دهنده ای به صلیب کشیده می شود . . .
زندگی هر انسانی مسیری است که به درون خودش ادامه می یابد، آزمایش یک راه، اشاره ای غیر مستقیم از یک مسیر. هیچ انسانی هرگز به تمام معنا فقط در خودِ خودش خلاصه نمی شود. با این حال هر کدام از ما تلاش می کنیم که چنین بشویم، هر کدام به شیوه ی خودمان، بعضی با ناشی گری و بقیه به روشی هوشمندانه تر، اما هرکس به همان روشی که از توانش ساخته است. هر انسانی تتمه هایی از [حادثه ی] به دنیا آمدنش را با خود تا روزی که زنده است به دنبال می کشد، ماده ی لزج [لجن] و پوسته ی تخم از جهان نخستین. بعضی هرگز انسان نمی شوند، در شکل وزغ، مارمولک یا مورچه می مانند. برخی در بالای کمر انسان اند و در پائین آن ماهی. اما هر کدام از ما [نتیجه ی] پرتاب تاس طبیعت برای خلق انسان هستیم. و با این وجود، منشأ همه ی ما یکی است، مادرمان [با هم مشترک است]. همگی ما از شکاف واحدی بیرون آمده ایم. اما هرکدام از ما که محصول آزمایش تاسی است که از اعماق پرتاب شده برای رسیدن به هدف های خود تلاش می کند. ما می توانیم دیگری را بفهمیم، اما هرکدام از ما فقط خودش می تواند خود را تفسیر کند.
منبع مورد استفاده: Jedem Anfang wohnt ein Zauber inne. Suhrkamp Verlag 1987
صفحه ی 7 و 8.