باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

نمایشی از عصر استالین

گفتگوی تاگس سایتونگ با طنزپرداز روسی ویکتور شندرویچ

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 

از زمانی که پوتین به قدرت رسیده، سیاست در روسیه همانقدر با نشاط است که

 فضای داخل سردخانه های اجساد. اکنون او در نظر دارد که

نخست وزیر شود و حزبش مانند یک پیشوا

از او تجلیل به عمل می آورد

 

 

تاگس: آقای شندرویچ، رئیس جمهور پوتین در انتخابات دوما شرکت می کند و او این احتمال را که به نخست وزیری برسد دور از واقع ندانسته است. آیا پس از سلسله ی رومانف ها حالا باید شاهد سلسله ی پوتین ها باشیم؟

 

شندرویچ: اکنون صد در صد می دانیم که پوتین خواهد ماند. البته از این نظر که چگونه در قدرت باقی می ماند، هنوز جزئیات زیادی برای ما روشن نیست.

 

تاگس: این نمایش جنبه ی سرگرم کننده دارد. اما آیا مردم روسیه از این که تا این اندازه علنی آلت دست حکومت گران قرار می گیرند ناراحت نیستند؟

 

شندرویچ: من نمی توانم سخنگوی اکثریت مردم روسیه باشم، اما هر که را که در اطراف خود می بینم بسیار متحیر شده است. آنها تمام و کمال از این که همایش حزب کرملین یک چنین نمایش پس روانه ای بود خجالت می کشند. نمایش نامه نویسان آن فقط به استفاده از شکل های نمادین عصر برژنف قناعت نکردند، بلکه تا زمان استالین به عقب رفتند. کف زدن ها و ابراز احساسات طولانی مدت برای پوتین، یک زن کارگر نساج که به عنوان سخنگوی زحمتکشان از رئیس کرملین تقاضا می کند در مقام خود باقی ماند، یک نماینده از شهرستان که به رئیس جمهور پیشنهاد می کند نظر لطفی به مردم کشور کرده و نخست وزیر شود. این سناریو متعلق به زمان استالین بود. راستش تا این اندازه تملق گویی آشکار دیده نشده بود. حقیقتاً باید ما روسها خجالت بکشیم.

 

تاگس: آیا می توان گفت که این ها نمونه های خاص روسی هستند؟

 

شندرویچ: خیر. نمونه های خاص روسیه تولستوی و چایکوفسکی بودند. سیاستمدارانی که می خواهند تمام عمر را در قدرت باقی بمانند در جاهای دیگری هم می توان یافت ـ در کره شمالی، روسیه سفید، کوبا و زیمبابوه. ولادیمیر پوتین چیز بخصوص یا فوق العاده ای نیست. او یک سیاستمدار مستبد و مبتذل است که نمی خواهد از قدرت کنار رود.

 

تاگس: پوتین هشت سال است که برای ثبات روسیه زحمت کشیده. ثبات در روسیه به یک واژه ی کلیدی تبدیل شده است، یعنی توجیه اصلی برای سیاست او. به همین دلیل است که او نمی تواند از قدرت کناره گیری کند، زیرا باید مواظب ثبات کشور باشد. این ثبات چه معنا دارد؟

 

شندرویچ: شکل های متفاوتی از ثبات وجود دارد. یک درخت با ثبات است: درخت در حالی که زندگی می کند، بخش هایی از آن می میرند و باز هم بخش های جدیدی جای آنها را می گیرند. این ثبات توسط تغییرات است. ثبات در روسیه برعکس ثبات سردخانه ای است که در آن همیشه مرده ها را در همان مکان ها قرار می دهند، در حالی که یک تابلوی کوچک زرد رنگ به انگشتان پای آنها آویزان است. هیچ چیز از جای خود حرکت نمی کند. همه چیز بی روح و مرده است. اما حد اقل همه می دانند که کجا آن تابلوی کوچک را پیدا کنند و جنازه ها به کجا تعلق دارند. ثبات در اصطلاح امروز روسی یعنی این که سیاست بازنشسته شده و فضای سردخانه ای حاکم است.

 

تاگس: حزب جدید حکومتی « روسیه ی مناسب » خودرا در سبک حزب کمونیست اتحاد شوروی معرفی می کند. آیا حزب کمونیست زمان گورباچف در مقایسه با حزب فعلی کرملین اتفاقاً شفاف تر و تکثرگراتر نبود؟

 

شندرویچ: خب، نباید اغراق کنیم. حزب کمونیست دوره های متفاوتی را از سر گذرانده، اما در هر حال نمی توان در هیچ کدام از آن دوره ها از تکثرگرایی سخن گفت. اما به هر رو، نظام فعلی بسیار شبیه به نظام همان دوره است. در آن دوره نیز منابع اطلاعاتی جایگزین وجود نداشت. عمود قدرت و نوکرصفتی تهاجمی زیر دستان مانند امروزه همان اندازه بدون تغییر باقی مانده است. یک تفاوت اساسی اما: برای انسان روسی (هومو زوویتیکوس) در اواخر عصر شوروی دیگر روشن شده بود که نظام کمونیستی تا چه انازه احمقانه و مهمل است. او همه چیز را رمزگشایی کرده بود. اما ما باید فعلاً در انتظار چنین چیزی بمانیم. ما تازه در آغاز چنین موقعیتی قرار داریم.

 

تاگس: نمایش های کرملین در هر حال دارای نوعی ارزش سرگرم کننده هستند . . .

 

شندرویچ: بله. و مردم هم از آنها لذت می برند. این بخشی از سنت ما است و باتصور مردم روسیه از سیاست جور در می آید. قواعد بازی دموکراتیک نزد ما مورد بی اعتنایی قرار می گیرد. چنین بود و چنین هم مانده است.

 

تاگس: قشر نخبگان از نمایش های حکومت کمونیستی استفاده می کند. شاید بتوان گفت که در پشت آن نوعی آرزوی بازگشت به جوانی از دست رفته پنهان است.

 

شندرویچ: خیر، من چنین تصور نمی کنم. موضوع اینجاست که از آنها کار دیگری ساخته نیست.

 

تاگس: در دولت یک تغییر شکل و ترمیم در کابینه به انجام رسیده است. ورزایی می روند و دیگرانی می آیند. آیا این معنای خاصی هم دارد؟

 

شندرویچ: خیر، به هیچ وجه. هیئت دولت اگر قرار باشد که سیاست تغییر کند در جای دیگری ترمیم می شود. این یک رویداد فن سالارانه است که صرفاً در خدمت حفظ قدرت قرار دارد.    

 

تاگس: در ماه دسامبر مردم روسیه دومای جدیدی انتخاب می کنند. پس از آن که رئیس جمهور رهبری حزب کرملین را به عهده گرفت، این انتخابات تبدیل به یک همه پرسی برای پوتین می شود . . .

 

شندرویچ: از همان ابتدا هیچ تصمیمی برای انتخابات آزاد گرفته نشده بود. اکنون همه چیز به یک رویداد تقلیل یافته است که وظیفه اش مشروعیت بخشیدن قانونی و حقوقی به تناسب قدرت است.

 

تاگس: از زمانی که پوتین به قدرت رسیده است دیگر شما در تلویزیون حضور ندارید. این وضعیت را چگونه تحمل می کنید؟

 

شندرویچ: من به عنوان طنزپرداز و گزارشگر خودم را برای زبان درازی های بسیاری آزاد گذاشته ام. وقتی حکومت تا این اندازه مزاحم است، نتیجه ای جز این هم نباید انتظار داشت. وقتی سروکله ی پوتین پیدا شد، بلافاصله آشکار شد که او و من هر دو با هم نمی توانیم در تلویزیون بگنجیم. حالا من دوباره به نویسندگی بازگشته ام. این هم البته خودش بد نیست.

 

 

http://www.taz.de/index.php?id=digitaz-artikel&ressort=me&dig=2007/10/05/a0127&no_cache=1&src=GI

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.