باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

دره ی گرگ ها، فیلمی در خدمت نگرش های نژادپرستانه

جم ازدمیر

برگردان علی محمد طباطبایی

شپیگل آن لاین

تاریخ انتشار اولیه جمعه 12 اسفند 1384

 

 

 

فیلم « دره ی گرگ ها » باعث ایجاد هیستری گروهی در میان جامعه ترک ها شده

است. اما به باور جم ازدمیر نماینده ی پارلمان اروپا (سبزها) در پشت مبارزه

میان نیک و  شری که در این فیلم به نمایش در می آید پیام خطرناکی

پنهان است. هدف آن افکندن آتش جدایی و تحریک است 

 

اگر گردانندگان سینماهای آلمان تا به حال از تعداد رو به کاهش تماشاگران نگران بودند، اکنون دلیلی برای جشن گرفتن یافته اند ـ یک فیلم ساخت ترکیه که تمامی رکورد های فروش بلیط را در آن کشور شکسته، در میان جامعه بسیار بزرگ ترک های آلمان به موفقیت بزرگی دست یافته است. فیلم « دره ی گرگ ها » با بودجه ده میلیون دلاری پرخرج ترین فیلم تاریخ سینمای ترکیه است. اما همانگونه که نه فقط در عکس العمل های منتقدین آلمانی بلکه از پرسش های همکاران مضطرب بلژیکی و هلندی من در پارلمان اروپا   می توان مشاهده کرد این فیلم یک فیلم معمولی حادثه ای (اکشن) نیست.

داستان اصلی فیلم بر مبنای یک رویداد واقعی در شمال عراق در 4 جولای 2003 ساخته شده است: سربازان آمریکایی 11 افسر ترک را توقیف کرده و قبل از بردن آنها بر روی سرهایشان کیسه می کشند. تصاویر منتشر شده از آن واقعه برای ناسیونالیست های ترک و برای تمامی کسانی که عزت و سربلندی این کشور اهمیت بسزایی داشت به منزله ی یک توهین بسیار بزرگ به شمار آمد. در آن زمان بسیاری از ترک ها بر این سوء ظن بودند که ایالات متحده به علت خودداری پارلمان اروپا از دادن اجازه ی عبور به نیروهای آمریکایی برای عبور از خاک ترکیه به عراق طی جنگ 2003 فرصتی برای انتقام یافته است.

مضمون اصلی این فیلم (و شاید دلیل اصلی برای ساختن آن) گرفتن انتقام است. داستان اصلی فیلم در باره ی یک مامور مخفی ترکیه است که در تلاش برای کین خواهی آن افسران ترک و بازگرداندن عزت آنها مبارزه می کند. اگر البته این فیلم دشمنان ترکیه و مسلمان ها را تا آن اندازه وحشی و بی رحم به تصویر    نمی کشید شاید آنقدر ها هم فیلم عجیبی نبود ـ در جهان سیاه و سفید این فیلم شیطان صفت ها البته آمریکایی ها، کردها، مسیحی ها و یهودی ها هستند.

این که به شخصیت های منفی در یک فیلم سینمایی چنین زمینه ای از خصومت های دینی و نژادی داده شود، یعنی آنچه در خدمت برانگیختن احساسات نژادپرستانه و ایجاد کلیشه های تکراری و مبتذل است، چیز جدیدی هم نیست. حتی اگر منظور از آن شخصیت های منفی روس ها، آسیایی ها، عرب ها، مکزیکی ها، یهودی ها یا حتی ترک ها و آلمانی باشند، من می توانم همگی این ها را به سهولت بپذیرم ـ با این حال تحمل « دره ی گرگ ها » برایم آسان تر نمی شود.

این فیلم کردهای شمال عراق را به عنوان عروسک های خیمه شب بازی در دستان آمریکایی ها نشان می دهد، تیمی جوراجور از سربازان ترسو و کثیف به استثنای یکی از آنها که البته در انتها جانب ترک ها را گرفته و به آنها می پیوندد. شقاوت های آمریکایی ها شامل حمله به یک جشن عروسی و به قتل رساندن داماد و یک کودک است ـ آنهم در برابر جشمان مادرش ـ و همه ی این ها قبل از لذت بردن از شکنجه ی کسانی که هنوز زنده مانده اند. پزشکی که اندام های زندانی ها را از بدن هایشان جدا می کند یک یهودی است که به سبک اردوگاه های نازی قربانی هایش را انتخاب می کند، یعنی کسانی را که اندام هایشان پس از جدا شدن و قبل از ارسال به آمریکا یا اسرائیل از جهت مفید بودن توسط او معاینه می شوند. یک یهودی دیگر در لباس و آرایش سنتی مو (آنهم در شمال عراق!) همینکه اوضاع کمی خطر ناک می شود با وحشت صحنه را ترک می کند.

البته این فهرست را می توان همچنان ادامه داد. لیکن آنچه غیر قابل تصور است این که به هنگام نمایش این فیلم در ترکیه محدودیت سن در نظر گرفته نشده بود (هرچند تماشای آن در آلمان برای افراد کمتراز 18 سال ممنوع است). این فیلم مسیحی ها و یهودی ها را در چهره ی انسان های نفرت انگیز به نمایش در می آورد، سلحشوران صلیبی در عملیاتی فتنه جویانه که می خواهند با شمشیرهای خون آلود خود در دست، امپراتوری مقدس خود را توسعه دهند یا آن را بازپس گیرند. طبیعی است که در این فیلم به اسلام چهره ی ای مقابل داده شده است، دینی سراسر انباشته از صلح و شفقت. بی اعتنایی به بمب گذاران انتحاری در این فیلم البته می توانست به نوبه ی خود مفید و مثبت باشد، چنانچه نمایش نیک و شر در آن تا این اندازه فاحش و ساده انگارانه نمی بود.   

برای گارگردان فیلم سردار آکار ساده است که در دفاع از خود به فیلم های جنگی آمریکایی که آسیایی ها را نژادپرست نشان می دهند استناد کند. اما او با استفاده از سنور یالچین به عنوان مشاور خود نشان می دهد که این فیلم دارای یک طرح و پیام است ـ سنور یالچین کسی است که با استفاده از تئوری ابتدایی که می گوید یهودی ها به ترکیه رخنه کرده اند برای خود محبوبیت کسب می کند.

همان انتقادی که من نسبت به روزنامه ی یولاندس پوستن مطرح ساختم ـ روزنامه ای کاریکاتورهای پیامبر اسلام را از روی آگاهی برای تحریک و ایجاد جدایی منتشر کرده بود در مورد سازندگان این فیلم نیز به درستی صادق است. با وجودی که این فیلم تصاویر رویدادهایی را مورداستفاده قرار داده است که زیر نظر آمریکایی ها به واقع رخ داده اند ـ مانند شکنجه زندانیان ابوقریب ـ اما موضوع اصلی این فیلم نقدی موجه به ایالات متحده یا حتی آموزش نیست.

می توان بدون هرگونه اعتنایی و به سهولت از کنار این فیلم گذشت و آن را به عنوان پیش پاافتاده و اکشنی کلیشه ای به شمار آورد. اما هرکس که این نوع فیلم را تولید می کند کاری به مراتب بیشتر از ایجاد سرگرمی انجام داده است. در واقع او تلاشی به خرج داده برای انعکاس و حمایت از ایده های نژادپرستانه و دشوار ساختن گفتگو میان انسان ها. این فیلم زندگی را برای هرکس که « گفتگو » را چیزی بیش از یک واژه می پندارد دشوار می سازد. اما دشوار ساختن زندگی برای دیگران به نظر می رسد که امروزه به یک گرایش متداول تبدیل شده است، چه به صورت آگانه و چه ناخودآگاه. و هرکس که این فیلم را می پسندد پس بهتر است که دیگر در باره ی کاریکاتورهای پیامبر اسلام اظهار نظری نکند.

چقدر بهتر بود که جوانان ترک به جای دیدن این فیلم به تماشای « ساعت های ناامیدی » می رفتند، که فیلمی است در باره ی زندگی صلاح الدین الکومن. وی به عنوان دیپلماتی ترک در Rhodos به هنگام حکومت نازی ها جان یهودی های بسیاری را نجات داد، درست همچون ندجت کنت کنسول ترکیه در مارسی. برای بسیاری آنها همان شیندلر ترکی هستند. ترکیه اولین کشور با اکثریت مسلمان بود که اسرائیل آن را به رسمیت شناخت، شاید در برابر پذیرفتن پناهندگان یهودی بسیاری با روی گشاده توسط عثمانی ها که از تفتیش عقاید اسپانیایی ها فرار می کردند. دولت ترکیه باید از این فیلم فاصله بگیرد تا مخالفت خود را با یهود ستیزی و ضدآمریکا گرایی به اثبات رساند.

بسیاری از نقدهایی که من خوانده ام لحن یهودستیزانه و طرح دست و پا شکسته ی این فیلم را نادیده گرفته اند و بیشتر به تماشاچیان پرشوری که شادی می کنند، فریاد می کشند و کف می زنند پرداخته اند، تماشاچیانی که شاید بدشان نیاید به سرعت به خانه رفته، هفتیری گیر آورده و به کمک شخصیت اصلی فیلم بشتابند. البته هنوز کار به اینجا نرسیده است. طی یکی از شب های نمایش در شهری در جنوب آلمان (Kehl)  بسیاری سالن نمایش را قبل از پایان فیلم ترک کردند. حتی فردی با صدای بلند می پرسید که آیا در این فیلم اغراق بیش از اندازه به به کار نرفته است. حتی هیچکس در سالن نمایش الله و اکبر نگفت و با سرود ملی ترکیه همراهی نکرد و در پایان فیلم کف نزد.

با این وجود این فیلم علی الظاهر در جامعه ترک ها چنان هیستری عمومی به راه انداخته که همه تصور می کنند باید حتماً آن را تماشا کنند تا از بقیه عقب نمانند. ممنوع کردن آن بی نتیجه است زیرا امروزه به اندازه کافی راه های دیگر برای دیدن آن وجود دارد. منع آن فقط احساس بازنده بودن و قربانی گرایی را بیشتر می کند و معیار های دوگانه ی غرب را برای کسانی که به آن باور دارند مورد تایید قرار می دهد.

اما این فیلم می تواند یک جنبه ی مثبت هم داشته باشد. در نمایشی بی نظیر از اتحاد، مهاجرین ترک هم کاریکاتورهای پیامبر اسلام و هم تظاهرات خشونت انگیز برعلیه آن ها را محکوم کردند. آنها اکنون باید فرصت به دست آمده توسط این فیلم را غنمیت شمرده و همراه با سازمان های دانشجویی با دانش آموزان، سازمان های یهودی و آمریکایی در باره ی نژادپرستی، یهود ستیزی و ناسیونالیسم افراطی وارد گفتگو شوند.

نظرات 1 + ارسال نظر
atilla سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ

با عرض سلا م و تشکر از اینکه به خودتون زحمت دادید و به فیلم دره گرگها که افتخار تمامی ترکها است نگاه کردید و وقت خودتونو برای تحلیل ان کذاشتید اما برادر من خودت قضاوت کن این تحلیل شما که گاهن کاملا مهشود است که از ادبیات دیگران استفاده کردید ارزش علمی دارد واقعا که من به عنوان یک دوست ار شما میخواهم که برای افزایش سواد خود تلاش کنید ne mutlu turkum diyene

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.