باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

باغ مخفی

گلچینی از ترجمه های منتشر شده من از سال ۱۳۸۰ تا به امروز در سایت ایران امروز و بعضی نشریات دیگر

استالین مدیر کل علوم

نگاهی به کتاب استالین و مبارزات علمی در شوروی

سوزان آیزنهاور

برگردان علی محمد طباطبایی

 

 

 

کتاب جدید اتان پولوک تاریخ نگار آمریکایی نشان می دهد که در شوروی سابق

حتی قوانین طبیعت نیز می بایست با تفسیر تکاملی استالین

از فلسفه ی مارکس سازگار باشند

 

با دور شدن تدریجی از قرن بیستم یافتن توضیحی قانع کننده برای نسل جوان تر در خصوص این ترکیب عجیب از ایده آلیسم، ساده لوحی، بدبینی و سبعیتی که صفت بارز کشورهای تمامیت خواه قرن بود به طور فزاینده دشوار می شود. کتاب پولوک با عنوان « استالین و جنگ های علمی در شوروی » همین پدیده را از میان دریچه ی نگاه سیاست شوروی در مورد علم و فن آوری در دوره ی پس از جنگ دوم مورد بررسی قرار می دهد تا عزم استالین را برای بیان و نشان دادن « سازگاری ایدئولوژی مارکسیسم با تمامی عرصه های دانش » برای ما توضیح دهد. در حالی که دیکتاتوری های درنده خوی آلمان نازی و ژاپن استفاده ی چندانی از مهار علم و نظریه های علمی جهت پیشبرد و ترویج دگم های ایدئولوژیک خود نکردند، اما در هیج کجای دیگر جهان مگر در اتحاد شوروی چنین تلاش همه جانبه ای برای به کار گرفتن علم در توجیه دگم های ایدئولوژیک به کار گرفته نشد و از آن زمان تا به امروز هیچ رهبر ملی در هیچ کشور دیگری دیده نشده است که خود را درگیر این قبیل بررسی های جامع در علم و فلسفه برای تضمین خویشاوندی با شالوده های مفهومی قدرت سیاسی کرده باشد.   

در حالی که حکومت استالین به درستی نقش دانشمندان و کارشناسان فنی را در یک چنین فرآیندی درک کرده بود، وی شدیدا در پی آن بود که ثمرات کشفیات علمی و پیشرفت های فنی را در خدمت « اولین کشور سوسیالیستی در جهان » قرار دهد. ایدئولوژی کمونیستی اقتضا می کرد که هیچ گونه تناقضی میان قوانین طبیعت و آموزه های فلسفی مارکس وجود نداشته باشد. لیکن مسئله اینجا بود که چه کسی می بایست موضوعات اساسی در عرصه های گسترده و شدیدا تخصصی علم و فن آوری را تفسیر کند؟ تا پایان جنگ دوم جهانی استالین نسبت به این قبیل مباحثه ها بی تفاوت ماند، اما بلافاصله پس از پایان جنگ علاقه ی او به شرکت در این مسائل شدت یافت. فقط استالین یعنی « بزرگترین فیلسوف همه دوران ها » بود که می توانست داوری فرجامین را انجام دهد.

طی همین دوره دست پنهان استالین مجموعه ی پرسروصدایی از اقداماتی را هدایت کرد که در واقع رهبران شوروی به شخصه آنها را ترتیب می دادند. برای ایجاد این احساس که مباحثه های آزاد باعث ایجاد اتفاق نظر در بنیان های مارکسیسم و علم گردیده اند، استالین با زیرکی تمام این مباحثه ها را علنی می ساخت. از 1945 تا 1953 مقامات بالای شوروی باعث انجام یافتن تعدادی از اقدامات شدیدا آشکار گردیدند که موضوع اصلی آنها رشته ها و زمینه های تخصصی متعددی در علوم طبیعی، اجتماعی و سیاسی بود. اثرات نهایی پیشرفت در هرکدام از رشته های تخصصی متفاوت بود. علم فیزیک که نقش آن در تولید بمب هسته ای حیاتی بود تقریبا دست نخورده باقی ماند. رشته های تخصصی دیگر چندان خوش اقبال نبودند. نتیجه ی آن تصفیه دانشمندان و انحراف مسیر تمامی عرصه های دانشگاهی و تحقیقات علمی بود. به ویژه نظریه هایی که از اندیشه های غربی و نه روسی منشا گرفته بودند آسیب پذیر تر بودند.

تا کنون در باره ی بعضی از هولناک ترین موارد در ایدئولوژی های بشری که کنترل آنها از دست بانیانش خارج شده است کتاب های بسیاری نوشته شده. یکی از مشهور ترین این مورد ها « جنگ زیست شناسی » بود که توسط زیست شناس قلابی به نام تروخیم لیسنکو و درست پس از پایان جنگ جهانی دوم به راه افتاد. محکومیت سرشت مبتنی بر « بورژوازی » کروموزوم ها توسط او دارای تاثیری فاجعه بار نه فقط برای این علم در شوروی که به طور گسترده تری برای کشاورزی آن کشور بود. اما انگیزه ی استالین در حمایت از این کارشناس داخلی که فاقد تحصیلات دانشگاهی بود و تلاش می کرد علم ژنتیک زمانه ی خودش را بی اعتبار سازد چه می توانست باشد؟ نسبت دادن آن به تناقض مفهومی میان باورهای نامعلوم زیست محیطی و تکاملی مارکسیسم و علم ژنتیک غرب بنیاد که بر بنیان های زیست شناسی ملکولی استوار بود بیش از حد ساده است که بتوان آن را پذیرفت. پولوک به ما نشان می دهد که استالین هرگز حاضر نشد استدلال های لیسنکو در مورد « سرشت طبقاتی » علم ژنتیک غربی را بپذیرد. در حاشیه ی پیش نویس یک سخنرانی استالین با تمسخر مینویسد: « ها ـ ها ـ ها !!! و در باره ی ریاضیات و داروینیسم چه ؟ ». احتمالا حمایت استالین و حزب کمونیست از لیسنکو خود پیامد طبیعی از یاس و درماندگی آنها بود و هنگامی پدید آمد که دیگر روشن شده بود اشتراکی کردن مزارع از ایجاد دگرگونی در کشاورزی شوروی ناکام مانده است. استالین امیدوار بود که لیسنکو بتواند به نتایج عملی و بلکه معجزه آسایی برای تهیه مواد غذایی برسد. لیکن این قمار خطرناک باعث گردید که ارتش های عظیمی از دانشمندان جدی تلف شوند و زیست شناسی شوروی برای نسل ها آسیب بیند.

اما ماجرای آنچه به سر جامعه ی فیزیک کشور آمد را همه می دانیم. پس از هیروشیما و ناکازاکی، استالین دیگر محتاج داشتن بمب هسته ای شده بود. برخلاف استدلال های عجیب ناسیونالیستی که لیسنکویی ها مطرح می ساختند، استالین نمی توانست به سهولت کشفیات فیزیک غربی را رد و انکار کند، به ویژه به این خاطر که او شخصا به رئیس پلیس مخفی خود بریا دستور داده بود اسرار علمی آنها را به سرقت برد. به این ترتیب علم فیزیک در شوروی نجات یافت، هرچند نه بدون مخاطره و حادثه های قابل توجه برای چهره های شاخص علمی خود. به تعویق انداختن اذیت و آزاد آنها احتمالا به این دلیل بود که رژیم شوروی نیازمند این دانشمندان بود که دیگر به ساختن بمب هسته ای نزدیک شده بودند. هرچند بعضی از مکان های مهم مانند بخش فیزیک دانشگاه مسکو، یا MGU ، به زیر سلطه ی منتقدین جدی فیزیک معاصر غربی مانند مکانیک کوانتومی و نظریه ی نسبیت درآمده بود. در حالی که پولوک به شرح مداخله ی فیزیک دان های مطرح در اتحاد شوروی از جمله ایگور کورچانوف و آندره ساخاروف می پردازد، اما او اشاره ای به نقشی ندارد که دانشجویان شوروی در MGU در ایجاد تغییرات برنامه های درسی رشته ی فیزیک و در تغییرات فهرست استادان بازی کردند، یعنی در واقع آنچه می توان آن را به عنوان طلیعه ای از اندیشیدن مستقلی دانست که چندین دهه پس از آن فیزیکدان ها می بایست طی پرستروئیکا به آن برسند.  

با مرگ استالین هیچ کدام از رهبران دیگر شوروی خواهان به دست گرفتن عنان اختیار در تمامی امور فلسفی  و علمی نبودند. پولوک می نویسد: « فقط نیاز به گذشت زمان بود تا وقت آن فرارسد که بعضی از دانشمندان از جایگاه ویژه ی خود در دستیابی به حقیقت استفاده کرده و عقلانیت ایدئولوژی حاکم و در نتیجه مشروعیت رژیم را به چالش گیرند ».

در حالی که کتاب « استالین و جنگ های علمی در شوروی » خبر از درس هایی می دهد که رژیم شوروی می بایست از اعمال چنین خط مشی ها می آموخت، فصل های کتاب گاهی با پرداختن به جزئیات بیش از اندازه حوصله ی خواننده را سر می برند. خواننده ی کتاب به هر حال مایل به دانستن سرگذشت بعضی افراد است و موضوع کتاب نیز نیازمند موشکافی بیشتر در باره ی پیش زمینه های اشتیاق و علاقه ی زیاد استالین  (مثلا این که شاید این علاقه در اثر سال هایی باشد که او درس طلبگی دینی می دید) و این که چگونه این شور و علاقه ی زیاد پرورانده شده بود. اما تنها چیزی که پولوک به خواننده می گوید این است که: « علاقه ی استالین به علم پیوسته آن اندازه تمام و کمال پابرجا بود که به سیاست تنها منحصر نشود . . . او می خواست یک نظریه ی پرداز بزرگ در سنت مارکس، انگلس و لنین باشد ».

کتاب البته غنی تر می بود اگر نویسنده نگاهی نیز به بعضی از ماجراهای نسل استالین می اندخت، مثلا ماجرای فیزیکدانی به نام پیوتر کاپیتسا. او در حالی که تحت بازداشت خانگی قرار داشت نامه نگاری های طنز آلودی با رهبران شوروی انجام می داد. و یا داستان غم انگیز دو برادری که افتخار علم شوروی بودند،  نیکولای و سرگی واویلوف. نیکولای یک متخصص درجه ی یک علم ژنتیک بود و مخالف سرسخت لیسنکو. او در گولاک جان خود را از دست داد. از طرف دیگر سرگی که فیزیکدان بود به فرمان استالین در سمت ریاست آکادمی علوم شوروی خدمت می کرد. سرنوشت متناقض این دو برادر خود نشانه ی از زمانه ی استالین بود.

همانگونه که رژیم نیز بالاخره مجبور به کشف آن بود، سیاست علم دستوری هزینه های سنگینی برای کشور داشت، زیرا آن دانشمندانی که به طور موفقیت آمیزی از خط حزبی منحرف نمی شدند به قول لطیفه ای از آن دوره مرتکب آخرین اشتباه خود می شدند. بسیاری از دانشمندان از رشته های مختلف در این مورد که دانش صحیح از نظر ایدئولوژی چگونه می بایست باشد برآورد غلطی انجام میدادند. استالین تنها فردی بود که می توانست همراه با تفسیرهای تکامل یابنده اش از علم پیش رود.   

سهم اصلی پولوک افزودن به دانش ما در باره ی شرکت استالین در این « جنگ ها » است و آنهم از طریق بررسی مقاله ها، خاطرات و یاداشت های خود استالین. حاصل زحمات او اشاره هایی به تفاوت های ظریف است و بازگو کردن این افسانه ی هشدار دهنده برای نسل های جدیدی از خوانندگان. هرچند کتاب او اطلاعات کلی ما از این دوره را تغییر نمی دهد، عصری که به روشنی توسط شاهدان واقعی و اسناد رسمی منتشره ی شوروی ثبت شده است. و سخن آخر این که همچون در موارد بسیار در علم پزشکی: برای رسیدن به تشخیص درست که نباید حتما منتظر نتیجه ی کالبد شکافی بمانیم.    

 

Scientist in Chief by Susan Eisenhower.

Themoscowtimes.com

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.